بر اساس نتایج بدست امده از بررسی و تحلیل اطلاعات و مستندات موجود در ارتباط با تلفات ساردین ماهیان در بندر کنارک (خلیج چابهار) که از سوی"فریدون عوفی" پژوهشگر و عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات علوم شیلاتی – کشور (بخش اکولوژی منابع آبی) ارائه گردیده، دلیل اصلی تلفات ساردین ماهیان بطور مشخص، دور ریزی و تخلیه ساردین ماهیان به دریا از سوی قایق ها یی بوده است که در محدوده داخل خلیج چابهار (بخصوص بخش نیمه جنوب غربی) تور اندازی و صید گوشگیر را انجام داده اند. در این گزارش تحلیلی که به روش ماتریس تحلیلی چند جهتی از دیدگاه بوم شناسی زیستی انجام گرفته است، تمام فرضیات و نطریات مختلف ارائه شده مورد بررسی قرار گرفته است و بطور مشخص اعلام گردیده که اظهار نظر ها و فرضیات ارائه شده پیشین از جمله صید توسط شناورهای ترال، گرفتار شدن در حوضچه های طبیعی بر اثر جزر و مد، کشند قرمز و شکوفایی مضر پلانکتونی، و تخلیه پساب و فاضلاب درون حوضچه و اسکله به لحاظ فنی قابل استناد نمی باشند. همچنین در این گزارش به موضوع ریشه یابی اجتماعی اشاره گردیده است و تاکید شده کههر چند این موضوع به عنوان یک فعالیت هدفمند غیر قانونی قابل طرح می باشد، ولی به لحاظ بهداشت و سلامت محیط انسانی و بخصوص حفظ محیط زیست دریایی نیز قابل بررسی خواهد بود. در چنین وضعیتی می توان ان را به عنوان یک تخلف نا اگاهانه و زمینه ساز ایجاد شرایط نامساعد زیستی و غیر بهداشتی تلقی کرد که مستلزم پیگیری از سوی مقامات و نهاد های ذیصلاح خواهد بود. ولی می بایست پیش از هر گونه تصمیم گیری، از نظر اجتماعی و بخصوص اموزش و آگاه سازی جوامع محلی و صیادان نسبت به ارزشهای محیط زیست دریایی و حفاظت از ذخایر و منابع ارزشمند زیستی و همچنین بهداشت و سلامت محیط مورد توجه ویژه قرار گیرد. لذا گزارش تحلیلی حاضر، نه به منظور متهم نمودن (انسان یا طبیعت) و یا تعیین تکلیف برای پیگیری های قانونی است، بلکه هدف اطلاع رسانی و آگاه سازی با نگرش علمی مبتنی بر دیدگاههای تخصصی خواهد بود.
پیشینه و مستندات:
در تاریخ 2/8/1393 تلفات حدود 3 تن (براورد دقیق و نهایی اعلام نشده است) از انواع ماهیان سطح زی ریز و عمدتا ساردین ماهیان در اسکله بندر کنارک (خلیج چابهار) به وقوع پیوست که بلافاصله بازتاب ان به طور گسترده ای در جراید و رسانه های مجازی منعکس گردید. به دنبال وقوع تلفات ماهیان در بندر کنارک، به نظر می رسد که متاسفانه به دلیل عدم دقت نظر در بررسی ها و مبتنی بر تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های مستند، و از طرفی عدم آشنایی و آگاهی کافی از پدیده های طبیعی محیط زیست ساحلی - دریایی و رفتار شناسی آبزیان، اخبار غیر واقعی در جراید و رسانه های مجازی منتشر و به دنبال ان اذهان جامعه صیادی و افکار عمومی دچار تشویش و نگرانی گردید. در چنین وضعیتی موضوع با حساسیت بیش از اندازه مورد پیگیری و رصد مدیران و مسئولین، کارشناسان و پژوهشگران، عموم مردم (بخصوص جوامع محلی و استانی) و همچنین گروه علاقمندان به مسائل حفاظت محیط زیست و گروه های مردم نهاد قرار گرفت.
تجربیات و مستندات موجود مشخص نموده است که چنین وقایعی (مرگ و میر آبزیان) رخداد تازه ای برای کشور و سایر مناطق دریایی و ساحلی جهان نمی باشد. محیط زیست دریایی جنوب کشور (خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان) تحت تاثیر میکرو کلیمای ناحیه اقیانوسی هند – ارام (و شبه جزیره عربستان) می باشد که از یک سیستم تنش زا چند گانه متاثر از موضوعات طبیعی – جغرافیایی، سیاسی – نظامی، اجتماعی – اقتصادی در بحران شدید محیط زیستی قرار گرفته است. از یک سو افزایش جمعیت و گسترش مناطق مسکونی، و احداث سازه های ساحلی – دریایی، و از سوی دیگر روند توسعه ماهیگیری و بهره برداری از منابع زیستی و ذخایر ابزیان، فعالیت های اکتشاف و استخراج و بهره برداری از منابع غیر زیستی (نفت و گاز) تماما موجب بهم خوردن تعادل اکولوژیک و نظام طبیعی محیط زیست دریایی ان گردیده است. به دنبال ان بهم خوردن زنجیره غذایی دریا، کاهش و یا تخریب زیستگاههای ساحلی - دریایی، و در نهایت کاهش ذخایر و تنوع زیستی را برای زیستمندان به دنبال خواهد داشت.
در این میان پدیده های طبیعی ناشی از فعالیت های زمین شناسی و طوفانهای دریایی گرمسیری و حتی تاثیرات ناشی از تغییر اقلیم و گرمایش جهانی این منطقه را تبدیل به محیط زیست دریایی شکننده نموده است که عمدتا مجموعه ای از عوامل تاثیر گذار، ناحیه حساس و اسیب پذیر ساحلی را مورد هدف قرار می دهد. بر اساس گزارشهای موجود، در این منطقه وقوع پدیده هایی نظیر: کشند قرمز (Red tide) ، شکوفایی مضر پلانکتونی (Hazard Algae Bloom)، گونه های مهاجم و فرصت طلب (Invasive/Opportunist Species)، بیماریهای سفید شدگی و زرد شدگی نواری آبسنگ های مرجانی(Bleaching/ Yellow Band Diseases) ، مرگ و میر دست جمعی و به گل نشستن پستانداران دریایی (نهنگ و دلفین) (Stranding – Mass mortality)، افزایش و انفجار جمعیتی گونه های ابزیان (Assemblage blast) (نظیرعروس دریایی، توتیا و ستاره خاردار تاجدار) و حتی آلودگیهای ناشی از حمل و نقل دریایی و اب توازن شناورهای نفتکش و تجارتی، نشت نفت و تصادم های دریایی، به دفعات اتفاق افتاده است و در آینده نیز مشابه این وقایع پیش خواهد امد.
لذا در این نوشتار سعی بر ان شده است که موضوع تلفات ساردین ماهیان با نگرشی موشکافانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این خصوص با جمع اوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های آبنگاری (Hydrography)، زمین ریخت شناسی (Geo-morphology) و ساختار ژنتیکی منطقه ساحلی – دریایی (Coastal zone structure) خلیج چابهار - دریای عمان و همچنین الگو های رفتاری و خصوصیات بوم شناسی زیستی (Eco-biology) گروه ماهیان سطح زی (ساردین ماهیان و تون ماهیان)، نتایج منطقی مورد نظر به سهولت قابل ارائه خواهند بود. درنتیجه می توان با ارائه مستندات و شواهد علمی مبتنی بر نتایج حاصل از بررسی ها و ازمایشات انجام گرفته، دلیل یا دلایل تلفات را بیان نمود. چرا که وظیفه و رسالت هر پژوهشگر بر این اصل استوار است که در گام نخست با جمع اوری اطلاعات و داده ها و بویژه مستند سازی رخداد بتواند با بکارگیری دانش و تجربه و از همه مهمتر همفکری و مشاوره، سناریو های مختلف را بازبینی کرده و در گام بعدی روند بروز پدیده ای نظیر مرگ و میر آبزیان را تشریح و علت یابی نماید.
بررسی عوامل موثر در تلفات ساردین ماهیان:
بر اساس نتایج حاصل از بررسی های میدانی در خصوص ماهی شناسی نمونه های تلف شده در اسکله کنارک، ماهیان مورد نظرعمدتا شامل گونه ساردین پهلو (نوار) طلایی – Goldstripe sardine (Sardinella gibbosa) ، و همچنین ترکیبی از دو گونه شمسک کوچک –/ ilisha Indian shadIlisha melostoma)) و شمسک بزرگ (چشم درشت) – Bigeye ilisha/ shad (Ilisha megalopotera) بوده اند که متعلق به خانواده ساردین ماهیان (Clupeidae) می باشند. هر چند احتمال حضور گونه هایی دیگری از ماهیان سطح زی و یا سایر ماهیان وجود دارد که در این خصوص اطلاعاتی موجود نمی باشد.
با توجه به اطلاعات و اظهار نظرهای ارائه شده و علل مختلفی که در خصوص تلفات ساردین ماهیان بندر کنارک بیان شده است، می توان در یک طبقه بندی کلی و موضوعی انها را به دو گروه تقسیم نمود. هر چند احتمال تاثیر گذاری چند عامل بصورت همزمان و یا متوالی متاثر از یکدیگر نیز وجود خواهد داشت. بطوریکه نظراتی نظیر"مونسون - تخلیه پساب - کمبود اکسیژن"، و یا"تعقیب توسط شکارچیان (تون ماهیان) - به ساحل امدن تحت تاثیر کشند - گرفتار شدن در حوضچه های طبیعی (ساحلی)" مطرح گردیده است.
  • عوامل ناشی از پدیده های طبیعی - محیطی:
  • شکوفایی پلانکتونی مضر (کشند قرمز)
  • کمبود اکسیژن و مسمومیت
  • رابطه شکار و شکار چی (تون ماهیان)
  • حوضچه های ساحلی جزر و مدی
  • بیماری ها و پارازیت ها
  • شک حرارتی (کاهش شدید درجه حرارت)
  • مونسون تابستانه
  • سایر عوامل ناشناخته
  • عوامل ناشی از فعالیت های انسانی – صیادی:
  • آلودگی ( پساب و فاضلاب انسانی و صنعتی، لایروبی، مواد نفتی)
  • فعالیت های صیادی (ترال، پرساین، گوشگیر)
  • کشند قرمز، کمبود اکسیژن و مسمومیت:
بر اساس اظهارات و مطالب ارائه شده از سوی تعدادی از کارشناسان، اعلام گردیده است که کشند قرمز و در نتیجه عوارض ناشی از کمبود اکسیژن در حوضچه اسکله کنارک عامل اصلی تلفات ماهیان می باشد. در این خصوص نیز همانگونه که اشاره گردید، هیچگونه تغییرات رنگی اب که معمولا در شکوفایی های پلانکتونی به وقوع می پیوندد، شناسایی و مشاهده نگردیده است. همچنین نتایج ازمایشگاهی نمونه های اب و جوامع پلانکتونی نیز هیچگونه مورد مشکوک تغییرات شدید ناشی از شکوفایی سمی مشخص ننموده است. این در شرایطی است که میزان آمونیاک در دوطرف حوضچه و بیرون از منطقه تلفات، کاملاً در حد نرمال بوده است. بطوریکه نتایج میدانی و آزمایشگاهی نمونه های آب محیط نشان داد که از مجموعه مواد مغذی (نوترینت ها) آزمایش شده، فاکتور آمونیاک 5/0 میلی گرم بر لیتر اندازه گیری و ثبت گردید. آمونیاک به دو شکل آمونیاک غیر یونیزه (سمی) و آمونیاک یونیزه - آمونیوم (غیرسمی) در محیط طبیعی وجود دارد. بر اساس منابع مقدار آمونیاک مجاز غیر یونیزه برای لارو ماهیان 005/0 وبرای ماهیهای بزرگتر 025/0 میلی گرم در لیتر است. اما مقدار 06/0 میلی گرم در لیتر نیز می تواند سبب ایجاد واکنشهای سمی و خطر مرگ و میر در ماهیان بشود. هر چند میزان pH در محدوده 7 ، سبب کاهش میزان سمیت آمونیاک می شود. افزایش فاکتور آمونیاک آب حوضچه اسکله نیز تنها به خاطر تجمع بیش از حد اجساد ماهیان و تجزیه کالبد آنها اتفاق افتاده است. لذا مشاهدات ماهیان زنده و در حال مرگ نیز ناشی از افزایش میزان آمونیاک بوده که در ابتدا در حوضچه تجمع یافته و در اثر تجزیه کالبدی میزان آمونیاک آب را افزایش داده است.
بررسی آزمایشگاهی نمونه های پلانکتونی به لحاظ شناسایی و تراکم در واحد حجم نیز گونه های پلانکتونی معمول و غالبیتNitzschia،Pleurosigma وBidullpiha را مشخص نمود که از آن میان تنها گونه غیر سمیNitzschia دارای تراکم بیشتری بوده است که هیچگونه سمیتی برای آبزیان موجود در منطقه نخواهند داشت. همچنین عدم مشاهده علایم مسمومیت در کالبد گشایی ماهیان نیز مؤید این موضوع است. از طرف دیگر اگر فرض مسمومیت و آلودگی ناشی از کشند قرمز در نظر گرفته شود، تلفات سایر گونه های ماهی و یا حتی سایر بی مهرگان آبزی (نظیر سخت پوستان، نرمتنان و خارتنان) نیز می بایست مشاهده می گردید. بطوریکه تجربیات و مستندات موجود در ارتباط با مرگ و میر ناشی از شکوفایی سمی و کشند قرمز در ابهای ایرانی خلیج فارس و دریای عمان طی چند سال اخیر، معمولا در بر گیرنده طیف متنوع و گسترده ای از انواع مهره داران (ماهیان) و بخصوص بی مهرگان و جوامع کفزی (بنتیک) دریایی– ساحلی (سخت پوستان، نرمتنان و خارتنان) می باشد که البته در پدیده اخیر گونه های تلف شده تنها محدود به چند گونه ساردین ماهیان بوده است.
در نتیجه فرضیه ارائه شده در ارتباط با تلفات ساردین ماهیان به دلیل بروز پدیده کشند قرمز (شکوفایی سمی پلانکتونی) و نظریات مرتبط با کمبود اکسیژن و یا مسمومیت حاصله، قابل قبول نخواهد بود.
  • شکارچیان، جزر ومد و حوضچه های ساحلی:
بر اساس یکی از نظریات ارائه شده در خصوص مرگ و میر ساردین ماهیان، احتمال به دام افتادن ساردین‌ماهیان در حوضچه‌های طبیعی تحت تاثیر هجوم شکارچیان (تون ماهیان) و همزمان گرفتار شدن انها در حوضچه ها به هنگام عقب نشینی آب (جزر) بیان گردیده است. در همین ارتباط موضوع اتفاق سال 1370 در منطقه پزم و در همین دوره زمانی به عنوان شواهد و مستندات مشابه اعلام شده است. بر اساس فرآیند تشریح شده در این نظریه، ساردین‌ماهیان در فصل صید از آب‌های دوردست به سمت ساحل مهاجرت می‌کنند و از آنجا که حوضچه‌های طبیعی که در منطقه وجود دارد، در زمان جزر و پسروی آب دریا این ماهیان توان برگشت به آب را نداشته و بدین‌ترتیب ممکن است حدود سه تا پنج تن ماهی بر روی یکدیگر تلنبار شده و با کمبود اکسیژن موجود، همگی خفه شوند و به مرور زمان بمیرند. این نظریه به دلایل متعدد غیر فنی بوده و قابل استناد نمی باشد. در این خصوص می توان به موارد متعددی اشاره نمود. تیپ بندی سواحل غربی و حتی مناطق همجوار خلیج چابهار از دیدگاه زمین ریخت شناسی فاقد هر گونه حوضچه های جزر و مدی طبیعی می باشد (Tidal pool) و سواحل تقریبا همگن از نوع سواحل شنی – ماسه ای (Sandy beach) است. از طرفی تجمع و تلفات ساردین ماهیان در حوضچه اسکله بندر کنارک بوده است، و نه در حوضچه های طبیعی (ساحلی).
در خصوص رابطه تون ماهیان و ساردین ماهیان این تئوری مشاهده و اثبات گردیده است که ساردین ماهیان در قالب رفتار های مکانیسم دوم ضد شکارچی (S-APM) با واکنش هشداری یا زنگ خطر (Alarm reaction) ، دو نوع روش دفاعی در برابر هجوم گله تون ماهیان و یا سایر شکارچیان را انجام می دهند. این مکانیسم که بر اساس حرکت هماهنگ شده گله ای ساردین ماهیان می باشد، به صورت دو اصل کاهش (برای پراکنده شدن و ایجاد سر در گمی در شکارچیان)، و یا افزایش (به منظور ایجاد ترس و وحشت در شکارچیان) احتمال تشخیص توسط شکارچیان (Reduced/ Increased probability of detection by predators) در نظر گرفته شده است. لذا ماهیان سطح زی ریز در هنگام مواجهه با شکارچیان (از جمله تون ماهیان) هیچگاه برای فرار از دشمنان و شکارچیان اقدام به حرکت به سمت ابهای کم عمق (منطقه تحت تاثیر مستقیم کشند) نمی کنند و اصولا در همان ابهای ساحلی با عمق مناسب، استراتژی خود را برای دو مکانیسم کاهش (RPDP) با هدف پراکندگی در منطقه و ایجاد دسته های کوچک تر و یا افزایش (IPDP)با هدف تشکیل گله های بزرگ و ایجاد ترس و وحشت احتمال مشاهده اجرا می کنند. به همین ترتیب علت تلفات سال 1370 در منطقه پزم نیز اشتباه تحلیل و اعلام گردیده است. از طرفی به فرض قبول وجود حوضچه های طبیعی (ساحلی – جزر و مدی) در منطقه که اساسا وجود ندارد، موضوع دیگر اینکه اگر فرضیه مذکور را مورد پذیرش قرار دهیم، پس بنابر این هر ساله و یا حد اقل هر از چند سالی می بایست شاهد گرفتار شدن ساردین ماهیان در حوضچه های ساحلی منطقه و در نتیجه تلفات ساردین ماهیان و یا سایر سطح زیان ریز در صید گاههای اصلی و سنتی این ماهیان (در سواحل استان بوشهر و هرمزگان) که صید سنتی جل ساردین رواج دارد (یا داشته است)، باشیم. در صورتیکه چنین گزارش ها و اتفاقاتی تاکنون از این مناطق ارائه و ثبت نشده است.
درنتیجه این نظریه به دلیل قابل قبول نبودن توجیهات و مستندات مبتنی بر شرایط و ویژگیهای زیستگاههای ساحلی منطقه، و یا رفتار شناسی آبزیان نمی تواند به عنوان علت تلفات ساردین ماهیان مطرح گردد.
  • بیماریها و پارازیت ها:
نتایج کالبد شناسی نمونه هایی از ماهیان تلف شده مشخص نموده است که هیچگونه عارضه و ناهنجاری ناشی از بیماری و یا مسمومیت های سیستمی را مشخص ننموده است. بطوریکه در نمونه های مورد بررسی، رنگ عمومی بدن و پولک ها کاملاً طبیعی و فاقد هر گونه کدورت، ضربه و یا لخته و خونریزی، عضلات پشتی و شکمی با رنگ و قوام کاملاً طبیعی و فاقد هر گونه لکه خونی و یا انتشار میوگلوبین، و همچنین رنگ عنبیه چشم کاملاً طبیعی و به دور از هر گونه کدورت و یا خونریزی بوده است. در بررسی مخاط دستگاه گوارش و روده ها، محتوای روده ها کاملاً طبیعی و فاقد گاز، و پرز های روده (ویلی های روده ای) آثار ضخم و یا لکه های خونریزی مشاهده نگردیده است.
در نتیجه احتمال علت بروز بیماری و یا مشکلات فیزیولوژیک ناشی از مسمومیت نیز مورد پذیرش نخواهد بود.
  • کاهش شدید درجه حرارت:
یکی از ویژگیهای زیستی ماهیان سطح زی مهاجر، حساسیت به استرس های محیطی و بخصوص افت شدید حرارتی می باشد. این پدیده در با عنوان" افت ناگهانی درجه حرارت" ATP شناخته می شود. در این خصوص هر چند تاکنون گزارش و مستنداتی از ابهای منطقه خلیج فارس و دریای عمان و حتی کشور های همجوار در این خصوص ثبت و منتشر نگردیده است، ولی با توجه به اهمیت موضوع این علت در گروه پدیده های طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است. در این خصوص نیز امار و اطلاعات هواشناسی مربوط به درجه حرارت اب و هوا و همچنین بررسی نوسانات (کمینه، بیشینه و میانگین) درجه حرارت مستخرج از ایستگاه سینوپتیک منطقه، اختلاف و تغییرات شدیدی را نشان نداده است. کاهش کمتر از 2 درجه سانتی گراد (میانگین) برای مهر ماه تا ابان ماه روند معمولی در این فصل محسوب می شود. میانگین درجه حرارت اب خلیج چابهار برای سال جاری: بهار 5/28، تابستان 5/31 و پاییز (مهر و آبان) 5/29 بوده است. بر اساس منابع موجود بزرگترین فاجعه تلفات ساردین ماهیان مربوط به دریای مدیترانه (خلیج Thessaloniki- یونان) بوده است. کاهش شدید درجه حرارت از 2+ تا 6- درجه سانتی گراد (8 درجه کاهش) در فوریه 1991 م. طی مدت زمان کوتاه 6 ساعت، موجب تلفات حدود 80 تن از ساردین ماهیان (Sardinella aurita) گردید.
در نتیجه استرس محیطی ناشی از کاهش شدید درجه حرارت نیز مورد تایید نبوده و علت تلفات محسوب نمی شود.
  • آلودگی های ساحلی - دریایی:
در تعدادی از اظهار نظر های ارائه شده، موضوع مرگ و میر ناشی از آلودگی پساب و فاضلاب ورودی از طریق منابع نقطه ای درون حوضچه (لنج های صیادی) و یا غیر نقطه ای محدوده خلیج چابهار (خروجی صنایع و تاسیسات) اعلام گردیده است. در این خصوص شایان ذکر است که اصولا دوره توقف لنج های صیادی طی دوره مونسون و عدم دریا روی و فعالیت صیادی انها به دلیل نامساعد بودن شرایط دریا بصورتی است که طی این مدت توقف در اسکله، شناور های صیادی خاموش بوده و اب خروجی از موتور خانه و سیستم موتوری نیز وجود نخواهد داشت. همچنین به علت عدم حضور صیادان بر روی لنج و در نتیجه فعالیت های روزانه (شستشو و آبریزی) طبیعتا انباشت و حجم بالای پساب انسانی نیز وجود ندارد. ضمنا متذکر می گردد که دوره ظهور پدیده مونسون تابستانه به استناد گزارش های هوا شناسی و بر اساس تجربیات و مستندات سالهای گذشته، معمولا یک دوره 45 روزه از اول تیر ماه لغایت 15 مرداد می باشد که البته در هر سال با کمی اختلاف چند روزه ممکن است شروع و خاتمه یابد. در نتیجه از پایان دوره تاثیر گذاری مستقیم مونسون تا وقوع حادثه حدود 2 ماه گذشته است. در نظریه ارائه شده نکات اشتباه و غیر فنی بسیاری مشاهده می شود که مهمترین ان در نظر نگرفتن توانایی تخلیه آب در اسکله (با توجه به عمق، عرض دهانه حوضچه، جزر ومد) و فاصله زمانی خاتمه دوره مونسون، و شرایط هیدرو گرافی خلیج چابهار و همچنین عدم وجود گزارش های مشابه طی سالهای گذشته می باشد.
در خصوص احتمال آلودگی ناشی از پساب و فاضلابهای تخلیه شده به دریا از سوی صنایع و تاسیسات مستقر در منطقه (کشتی سازی و اب شیرین کن) نیز ذکر این نکته ضروری است که سایت های مورد نظر در خارج محدوده اسکله و بندر کنارک قرار دارند و فاصله مکانی انها با محل وقوع حادثه با در نظر گرفتن چگونگی جریانهای دریایی (امواج، جزر و مد و جریان دورانی)، این احتمال را منتفی خواهد کرد. سایر موارد آلودگی نظیر آلودگی های نفتی ناشی از احتمال نشت و ریختن مواد سوختی (گازوئیل، بنزین، نفت) به هنگام جابجایی و یا حتی حمل غیر قانونی و قاچاق سوخت، و یا گل آلودگی و کدورت ناشی از فعالیت های لایروبی نیز از دیگر احتمالات و فرضیه های مرتبط خواهد بود که این موارد نیز به دلیل عدم گزارش از سوی سازمانها و نهاد های ذیربط در منطقه و عدم سوابق مشابه، و بخصوص بعد مسافت مناطق تحت پوشش فعالیت های احتمالب لایروبی (توسعه اسکله و بندر تجاری) قابل قبول نمی باشد.
علاوه بر ان با توجه به نتایج حاصل از بررسی ها و بازدیدهای میدانی با قایق و بالگرد در محدوده ابهای ساحلی و همچنین باز بینی تصاویر همزمان (آنلاین) ماهواره ای منطقه، لحاظ تغییرات رنگی اب هیچگونه لکه آلودگی مشاهده نگردیده است. همچنین در چنین شرایطی بطور معمول می بایست تلفات سایر گونه های ماهی و بی مهرگان آبزی وجود داشته یاشد که ترکیب ماهیان تلف شده، محدود به گونه های ماهیان سطح زی ریز (ساردین ماهیان ) بوده است. موضوع دیگر اینکه اگر فرضیه آلودگی ناشی از پساب ورودی به خلیج و یا حوضچه (از طریق لنج های صیادی) و یا پساب های شهری – روستایی و صنعتی را قبول نمائیم، در نتیجه این پدیده می بایست هر ساله و یا حداقل چند مرتبه در گذشته بعد از مونسون اتفاق افتاده باشد و تلفات ماهیان از منطقه گزارش شده باشد. ولی در این خصوص تاکنون هیچگونه گزارش و اخباری به علت عدم وقوع حادثه مشابه وجود نداشته است. هر چند بر اساس مستندات موجود، دو مورد مشابه در سال های 1370 در منطقه پزم و 1380 در اسکله صیادی 7 تیر گزارش گردیده است که در ادامه مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرند.
در نتیجه فرضیه ارائه شده در ارتباط با تخلیه حجم بالای فاضلاب به دریا در اسکله کنارک، غیر مستند بوده و پروسه ان بطور اشتباه تحلیل و ارائه گردیده است.
  • فعالیت شناورهای ترالر:
بر اساس اخبار منتشر شده در جراید و رسانه ها، صید ترال و فعالیت شناور های ترالر عامل بروز تلفات ساردین ماهیان بوده است که البته اکثرا از سوی صیادان و اهالی بومی منطقه مطرح شده است. ولی همانگونه که از سوی مسئولین و کارشناسان نیز اعلام شده است، ساردین ماهیان به دلیل اینکه در لایه های بالایی و نزدیک سطح آب زندگی می‌کند و صید ترال کف که مربوط به ماهیان بستر زی و نزدیک کف می باشد، روش تخصصی صید این گروه از ماهیان نمی باشد. بنابراین صید و تخلیه مجدد به دریا توسط ناوگان ترالر امکان پذیر نمی باشد.
هر چند روشهای تخصصی ترال میان آبی نیز برای سطح زیان بکار گرفته می شود، و در مواردی نیز ممکن است در مراحل انتهایی تور کشی ترال کف و بالا اوردن تور از دریا، گله ای از ماهیان سطح زی در کیسه ترال گرفتار و صید شوند. ولی با توجه به برنامه های کنترل و نظارت بر شناور های صیادی (بخصوص ترالر ها) در منطقه، هر گونه فعالیت صید ترال ممنوع و غیر مجاز می باشد (به استثناء صید تحقیقاتی) و مسئولین شیلات نیز به این موضوع اطمینان داده اند که هیچگونه کشتی ترالر در منطقه حضور نداشته است. از طرفی در صورت احتمال و پذیرش چنین فرضیه ای، باید متذکر شد که امکان گرفتار شدن ساردین ماهیان در تور ترال (با چشمه‌های بیش از 20 میلی متر) بسیار بعید می باشد و در نتیجه صید حدود 3 تن از ساردین ماهیان از مواردی است که بسیار بعید به نظر می رسد. موضوع دیگر در نظر گرفتن جریانهای دریایی بیرون خلیج می باشد. بطوریکه به فرض قبول حضور و فعالیت ترال کشی، کشتی های ترالر به دلیل غیر مجاز بودن این نوع فعالیت و به منظور پنهان بودن از دید دریابانی و حفاظت دریا و حتی صیادان بومی منطقه، مجبور به صیادی در ابهای بیرون از خلیج می باشند. در چنین شرایطی، پس از تخلیه ساردین ماهیان به دریا (به عنوان صید دور ریز و ضمنی)، امکان گذر از جریان کرانه ای و پیچنده دهانه خلیج و جابجایی و حرکت اجساد ساردین ماهیان به داخل خلیج چابهار عملا وجود ندارد. در این صورت می بایست ماهیان تلف شده و تخلیه شده در بخش های ابهای کرانه ای غربی مشاهده و پراکنده می شدند.
در نتیجه می توان با صراحت فرضیه صید و تخلیه توسط شناور های ترالر را منتفی و مردود اعلام نمود.
  • فعالیت شناورهای پرساینر (ناوگان صنعتی ) و گوشگیر (لنج ها):
اصلی ترین گروه شناورهای فعال صیادی در منطقه چابهار و کنارک، شناور های صید پرساین و گوشگیر برای صید ماهیان سطح زی درشت (تون ماهیان) در فصل صید (تمام طول سال به استثناء دو ماه تیر و مرداد) هستند. این شناور ها به سه گروه شناورهای کلاس صید صنعتی پرساینر (برای صید در ابهای دور از ساحل به مدت نسبتا طولانی)، شناور های لنج چوبی یا فایبرگلاس گوشگیر با دو سیستم متفاوت برودتی و یخی (برای صید در آبهای نسبتا دور از ساحل و تا حدودی طولانی مدت) و شناورهای قایق فایبر گلاس (برای صید در آبهای نزدیک ساحل و درون خلیج برای مدت کوتاه) تقسیم می شوند. بدیهی است که با توجه به اندازه استاندارد چشمه تور در این نوع شناورها (بیش از طول بیشینه ساردین ماهیان) و حضور انها در صیدگاههای خارج از خلیج چابهار، و همچنین به دلایل ارائه شده مربوط به شرایط هیدرو گرافی و جریانها ی دریایی دهانه خلیج چابهار، امکان صید و تخلیه حجم حدود 3 تن از ساردین ماهیان بسیار ضعیف بوده و در واقع به نظر می رسد امکان پذیر نباشد. از طرفی در صورت صید و تخلیه انها به دریا به عنوان ماهیان دور ریز و صید ضمنی (به دلیل بی ارزش بودن نسبی ساردین ماهیان در برابر قیمت و ارزش صنعتی تون ماهیان و سایر گونه های سطح زی درشت)، امکان حرکت و جابجایی از ابهای دور از ساحل به داخل خلیج چابهار، بسیار بعید و عملا غیر ممکن می باشد. به عبارت دیگر در صورت بروز چنین اتفاقی، حجم ماهیان تلف شده و شناور بر روی اب می بایستی در بخش های غربی به سمت خلیج پزم و یا سواحل گوردیم حرکت کند. هر چند در این چنین شرایطی اصولا ماهیان مرده در همان محدوده پخش و پراکنده شده و یا توسط پرندگان دریایی و یا سایر ماهیان لاشه خوار مورد تغذیه قرار می گیرند.
در نتیجه چنین می توان چنین بیان نمود که فعالیت شناورهای پرساینر ناوگان صید صنعتی و یا لنج ها ی صید گوشگیر به عنوان علت تلفات ساردین ماهیان بسیار ضعیف و در واقع امکان پذیر بودن آن بعید به نظر می رسد.
  • فعالیت شناورهای گوشگیر (قایق):
اصولا فعایت قایق های گوشگیر (یک یا دو قایق) به دلیل عدم امکانات و توانایی دریاروی دور از ساحل و طی مسافت های طولانی (محدودیت سوخت و امکانات برودتی)، وابسته به ساحل بوده که عمدتا در محدوده ابهای نزدیک ساحل و بخش های داخلی خلیج چابهار و یا در صورت مساعد بودن شرایط دریا و جوی، در بیرون از خلیج چابهار متمرکز می باشد. بر اساس گزارش های موجود، استفاده از تورهای گوشگیر غیر استاندارد مونوفیلامنت با چشمه های کوچک توسط گروهی از صیادان در این مناطق رایج می باشد که بدیهی است بطور غیر انتخابی، گروههای مختلف ماهیان سطح زی را در اندازه های مختلف صید می کند. لذا با توجه به اینکه صید هدف و اصلی انها ماهیان سطح زی درشت می باشد و در این ایام نیز گله های تون ماهیان و سایر گونه های ماهیان سطح زی درشت در ارتباط با گله های سطح زیان ریز نظیر ساردین ماهیان و آنچویی ماهیان به لحاظ ارتباط تغذیه ای هم پوشانی زیستی دارند (شکارو شکارچی)، در نتیجه احتمال صید انها نیز وجود خواهد داشت که در محاصره تور گرفتار و به درون قایق کشیده می شوند. ولی با توجه به اینکه ارزش کمتری به لحاظ خوراکی و قیمت ( حداقل در منطقه چابهار) نسبت به تون ماهیان دارند، لذا مجددا به دریا ریخته می شوند. دلایل دیگر تایید این موضوع نیز امکان جابجایی و حرکت ماهیان نیمه جان و تخلیه شده به دریا در بخشهای داخلی خلیج چابهار و رسیدن به نزدیک سواحل کنارک و حتی ورود به حوضچه اسکله می باشد. در این وضعیت با توجه به اینکه جاده ارتباطی ساحل به حوضچه اسکله کنارک به طول حدود 3 کیلومتر به عنوان یک مانع حرکت چرخشی اب در خلیج محسوب می شود، ماهیان در بخش های جنوبی اسکله تجمع و با جریان جزر و مد به درون حوضچه ورود کرده اند. حتی این احتمال هم وجود دارد که تخلیه توسط قایق ها حتی در محدوده نزدیک به حوضچه و قبل از ورود به اسکله انجام گرفته باشد. چنین موردی نیز برای وقایع سال 1370 در محدوده پزم توسط صیادان همان منطقه و حتی سال 1380 در محدوده اسکله صیادی 7 تیر قابل توجیه می باشد.
در نتیجه با توجه به مستندات و اطلاعات ارائه شده، دلیل اصلی تلفات ساردین ماهیان، دور یزی و تخلیه انها به دریا از سوی قایق ها یی را اعلام نمود که در داخل خلیج چابهار و بخصوص در بخش نیمه غربی و حتی بخش داخلی و شمالی دماغه غربی اقدام به تور اندازی و صید گوشگیر کرده اند.
نتیجه گیری:
هرساله با خاتمه یافتن فصول مونسون و پس مونسون، گله های کوچک و بزرگی (حتی بیش از یک تن) از ساردین ماهیان به آبهای ساحلی استان سیستان و بلوچستان حرکت می کنند. این واقعه قالبا با استقبال و خرسندی جوامع صیادی همراه است، چرا که به دنبال حضور و ورود گله های ساردین ماهیان به منطقه انواع شکارچیان نظیر تون ماهیان نیز به این مناطق مهاجرت کرده و این پدیده یک فرصت طلایی برای جوامع صیادی در منطقه بوجود می اورد. بر همین اساس بررسی های منطقه ای نشان داد که در سال جاری میزان مهاجرت این ماهیان از حد متعارف خارج گردیده و بگفته صیادان محلی تا کنون این حجم از این ماهیان در منطقه را مشاهده نکرده اند.
طی سالهای اخیر بارها شاهد این موضوع بوده ایم که اظهار نظرهای غیر فنی و غیر مستند، بطور عجولانه روش مناسبی برای حل موضوع نبوده است. چنین روندی با توجه به حساسیت های اجتماعی در سطح منطقه و حتی در سطح ملی بازتاب منفی به دنبال خواهد داشت و در نهایت نتیجه ان سر درگمی جوامع محلی و ذینفعان، انعکاس تناقض گویی ها در مطبوعات و رسانه ها و بخصوص عدم امکان تصمیم گیری و پیگیری از سوی مسئولین و مدیران محترم دولتی و بخش های اجرایی می باشد که می بایست در قالب برنامه های پیشگیرانه و راه حل های کارشناسی از سوی مراکز پژوهشی ارائه شود. لذا گزارش تحلیلی حاضر، نه به منظور متهم نمودن (انسان یا طبیعت) و یا تعیین تکلیف برای پیگیری های قانونی است، بلکه هدف اطلاع رسانی و آگاه سازی با نگرش علمی مبتنی بر دیدگاههای تخصصی خواهد بود.
هر چند که تلفات ساردین ماهیان بندر (اسکله) کنارک به لحاظ نوع گونه (تجاری و کم اهمیت در منطقه) و حجم (حدود 3 تن) از اهمیت چندانی برخوردار نمی باشد، ولی نکته مهم پی بردن به علل بروز واقعه و بررسی جوانب مختلف (انسانی – طبیعی) موضوع می باشد. بدیهی است که این موضوع به عنوان یک فعالیت غیر قانونی (غیر هدفمند و نا آگاهانه) قابل طرح می باشد، ولی همچنین به لحاظ بهداشت و سلامت محیط انسانی و بخصوص حفظ محیط زیست دریایی بطور ویژه قابل بررسی خواهد بود. در چنین وضعیتی می توان ان را به عنوان یک تخلف نا اگاهانه و زمینه سازی ایجاد شرایط نامساعد زیستی و غیر بهداشتی تلقی کرد که مستلزم پیگیری از سوی مقامات و نهاد های ذیصلاح خواهد بود. ولی باید این موضوع را پیش از هر گونه تصمیم گیری، از نظر اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار داده شود.
اگاهی عمومی و اموزش جوامع محلی و صیادان با هدف شناساندن ارزشهای محیط زیست دریایی و حفاظت از ذخایر و منابع ارزشمند زیستی و همچنین بهداشت و سلامت جوامع محلی از مواردی هستند که می بایست بطور جدی مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است در این میان نقش رسانه ها (نشریات، رادیو و تلویزیون) بسیار حائز اهمیت بوده و اثر گذار می باشد. از دیدگاه بوم شناسی زیستی اصولا پدیده مرگ و میر آبزیان هر چند کوچک مقیاس، زمانی که ناشی از علل طبیعی و عوامل محیط زیست دریایی باشد، نشانه هایی هستند که ما را می بایست متوجه بهم خوردن تعادل اکولوژیک نماید. از دیدگاه مدیریتی نیز اگر به واسطه اثرات ناشی از فعالیت های انسانی (صیادی، الودگی ها و . . . ) باشد، انگاه ما را متوجه بروز اشکالات در روند اجرای برنامه های مدیریت نظارتی – پایشی - حفاظتی (سواحل، ذخایر، زیستگاه) خواهد نمود.
پیشنهاد ها و راهکار های مدیریتی:
موضوع مهمی که می بایست مورد توجه قرار گیرد، برنامه ریزی یکپارچه و هماهنگ، هدفمند نمودن اقدامات پژوهشی – مطالعاتی و مدیریتی نظارتی - پایشی برای بررسی آسیب شناسی و اجرای برنامه های پیشگیری و مبارزه می باشد. ارائه راهکار های مدیریت کنترل و حفاظت از زیستگاههای حساس و اسیب پذیر و از طرفی کنترل و نظارت بنادر و مناطق صید و صیادی از مهمترین برنامه های پیش بینی و پیشگیری محسوب می شود.
در این میان خلیج چابهار با توجه به فعالیت های انسانی متنوع ساحلی – فرا ساحلی بخصوص در بخش دریانوردی (تجاری – شیلاتی) و همچنین ویژگیهای طبیعی محیط زیست دریایی (آبنگاری و زمین ریخت شناسی ساحلی) از مناطقی محسوب می شود که می بایست مورد توجه ویژه از سوی سازمانها و نهاد های مسئول و فعال در منطقه قرار گیرد. در این خصوص می توان علاوه بر فرمانداری، به ادارات بنادر و دریانوردی، حفاظت محیط زیست، شیلات و همچنین مرکز تحقیقات علوم شیلاتی ابهای دور و ایستگاه اقیانوس شناسی دریای عمان و اقیانوس هند و حتی سازمان منطقه آزاد چابهار اشاره نمود که همگی وظیفه مهم و خطیر حفاظت و امنیت محیط زیست دریایی و از طرفی حفظ امنیت شغلی جوامع محلی و صیادان منطقه را به عهده دارند. در کنار این مباحث، اموزش و توانمد سازی جوامع محلی و اقشار بومی منطقه با تاکید به صیادان و بهره بردان نیز می بایست مورد توجه خاص قرار گیرد و در قالب برنامه های مدیریتی با هدف افزایش سطح آگاهی و دانش، و اموزش همگانی در نظر گرفته شود.
انصراف از پاسخ به کاربر
 
نظرات کاربران پیرامون این مطلب
code