چکيده
اين مطالعه در آبهاي دريايي استان بوشهر واقع در خليجفارس، در محدودهي جغرافيايي طول شرقي ʹ06 °52 تا ʹ34 °52 و عرض شمالي ʹ23 °27 تا ʹ46 °27، از منتهي اليه جنوب شرقي استان بوشهر (دماغه نايبند) تا جنوب غرب بندر کنگان (برکه چوپان)، واقع در خليجفارس و با استفاده از شناورهاي فايبرگلاس محلي بر روي 16 ايستگاه و در فصلهاي بهار، تابستان، پاييز و زمستان سال 1390 انجام گرديد. مطالعه حاضر به هدف پايش شرايط محيطي ناشي از فعاليت «منطقه اقتصادي- انرژي پارس» بر منابع زيستي خليجفارس و به دنبال مطالعهاي کموبيش مشابه که قبلاً (سال 1385) توسط پژوهشگاه نفت طراحي و انجام گرديده بود، انجامشده است. کليه نتايج به دست آمده پژوهش حاضر به هدف تعيين روند، با نتايج بررسي انجام شده توسط پژوهشگاه نفت مقايسه شده و براي تحليل وضع موجود نيز با استانداردهاي ملي (سازمان حفاظت محيطزيست) و جهاني (سازمان بهداشت جهاني و آژانس حفاظت محيطزيست آمريکا) مقايسه گرديدهاند. بدين منظور، عوامل فيزيک و شيميايي شامل دما، شوري، اسيديته، اکسيژن محلول، کدورت و اکسيژن خواهي شيميايي، ثبت و اندازهگيري و از مواد مغذي سيليکات، فسفات، نيترات و نيتريت، آمونياک، سولفيد و کربن آلي مورد بررسي قرار گرفتند. شرايط محيطي آبهاي محدوده مورد بررسي در وضعيت عادي نسبت به کل منطقه ميباشند و تنها در محدوده اطراف خروجي پسابها اندک تغييراتي مشاهده ميگردد. رسوب بيشتر مناطق مورد بررسي نيز داراي دانهبندي ماسهاي ميباشند و ميزان ماده آلي آنها در حد مجاز است. غلظت نيتريت، نيترات، آمونياک، فسفات، سيليکات و سولفيد در حدي پايينتر از حدود مجاز تعريف شده ميباشند اما افزايش زيادي را در طول سال و نسبت به مطالعه پيشين در ميزان فسفات و سولفيد مشاهده ميگردد که موضوع افزايش فسفات در مطالعات ديگر منطقهاي (ايزدپناهي و همکاران، 1384 و 1388) نيز مشاهده و مورد تأکيد قرارگرفته است. آلايندههاي ديگر نيز با دو منشأ غيرآبي (فلزات) و آلي مورد بررسي قرار گرفتند. غلظت فلزات روي، مس، آهن، کروم، نيکل، کادميوم، جيوه و سرب در هر دو فاز آب و رسوب مورد بررسي قرار گرفت. از بررسي تغييرات غلظت در طول سال ميتوان نتيجه گرفت که فلزاتي همچون جيوه، سرب، کادميوم، روي، کروم و نيکل در هر دو فاز آب و رسوب در حال افزايش تدريجي در طول سال بودهاند. فلزات ديگر نظير آهن و مس نيز همين روند را با شيبي ملايمتر داشتهاند. مقايسه مقادير اندازهگيري شده با حدود مجاز و همينطور در مناطق مختلف منطقه (غير صنعتي، صنعتي يا درون منطقه توسعه) نشاندهنده گسترش آلودگي فراگير در تمام منطقه است. غلظت کل هيدروکربنهاي نفتي، هيدروکربنهاي آليفاتيک و هيدروکربنهاي آروماتيک چند حلقهاي نيز بررسي گرديد. نتايج به دست آمده مؤيد اين موضوع است که خوشبختانه منطقه مورد بررسي در حال حاضر از نظر آلودگي به اين مواد در شرايط عادي و مناسب ميباشد. در بخش موجودات زنده نيز باکتريهاي هوازي و بيهوازي، پلانکتونها و کفزيان مورد بررسي قرار گفتند. تراکم باکتريهاي هوازي بهجز در فصل بهار (p=0.001) و تابستان p=0.04) ) تفاوت معناداري با يکديگر نداشتند. باکتريهاي بيهوازي نيز در هر دو فاز آب و رسوب در طول سال تفاوت معناداري با يکديگر نداشتند p=0.05)) تراکم فيتوپلانگتونها و زئوپلانکتونها در طول فصلهاي مختلف مشابه و پايينتر از مطالعات ديگر منطقهاي است که به دليل عمق کمتر ايستگاهها است. مقايسه فراواني کفزيان محدوده مورد بررسي با مطالعات ديگر منطقهاي و درون خليجفارس بيانگر تخريب نشدن زيستگاههاي اين موجودات در اثر فعاليت صنايع موجود و تا زمان حاضر است. بالا يا کم بودن تفاوت ميزان اندازهگيري شده بسياري از پارامترها (مبخصوص آلايندهها) در منطقه درون محدوده طرح توسعه (از بندر سيراف تا بندر کنگان) با منطقه صنعتي مؤيد تأثيرگذاري جريان اصلي آب خليجفارس روي گسترش آلايندهها در منطقه است. اين موضوع لزوم کاهش و کنترل اثرات سوء صنايع موجود از مبدأ و پايش مناطق تا محدودههاي بيشتر سطح و عمق را يادآوري مينمايد تا بدين وسيله از پخش آلودگيها در مناطقي وسيعتر که امکان مقابله را محدودتر و هزينه برتر مينمايد جلوگيري به عمل آيد. بررسي توان اکولوژيک و تعيين ظرفيت برد منطقه و بررسي امکان زيست پالايي بسياري از آلايندهها از جمله فعاليتهاي ضروري در اين زمينه است.