چکیده
بر اساس مشاهدات انجام گرفته توسط صیادان و ساکنین محلی جزیره قشم و همچنین اطلاعات و اخبار منتشر شده از سوی خبرگزاری ها و رسانه ها، طی روز های 31- 28 خرداد ماه سال جاری، بخش هایی از آبهای ساحلی و سواحل جنوب جزیره قشم و همچنین آبهای ساحلی جنوب شرق جزیره هنگام انبوهی از لاشه تک خار/ تک شاخ ماهی در محدوده ای به طول تقریبی 55 کیلومتر به صورت نا همگن و پراکنده در چند نقطه ساحلی – دریایی مشاهده گردید که میزان کل ماهیان تلف شده در برآورد تقریبی حدود 200 کیلو گرم بوده است. متاسفانه در همان ساعات اولیه پس از انتشار عکس و فیلم ،گمانه زنی های غیر مستند و غیر واقعی که موجب تشویش اذهان عمومی و ساکنین محلی می شود، در فضای مجازی سریعا منتشر گردید و در مواردی گونه شناسایی شده نیز اشتباه اعلام گردیده است.
لذا بر همین اساس و با توجه به حساسیت موضوع و ضرورت انجام مطالعات و پژوهش های لازم جهت بررسی وضعیت و مشخص نمودن علت و یا علل وقوع تلفات و اطلاع رسانی لازم در میان جامعه محلی و صیادان، تیم کارشناسی از دفتر محیط زیست سازمان منطقه آزاد قشم به محل اعزام و سواحل مورد نظر را جهت بررسی های میدانی، نمونه برداری، جمع آوری اطلاعات محلی و مستند سازی موضوع مورد پایش کامل قرار دادند. همزمان با اقدامات انجام گرفته در جزیره، بررسی موضوع به استناد منابع آرشیوی و همچنین مقالات و گزارش های مرتبط داخل و خارج از کشور و همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های جمع آوری شده به منظور بررسی سناریو های مختلف و علل احتمالی از سوی پژوهشگران و کارشناسان علوم زیست بوم های دریایی در ستاد موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور و پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان – بندر عباس انجام گرفت.
در همین ارتباط گزارش کاملی تنظیم گردیده است که بزودی از سوی موسسه منتشر می گردد. در این گزارش ضمن مستند سازی و جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز بر اساس مطالعات میدانی، آزمایشگاهی و پرسشگری، پیشینه مطالعات و وقایع نگاری گذشته از پدیده های مشابه رکورد استفاده قرار گرفت. همچنین تحلیل موضوعی بر اساس پژوهش ماتریس چند جهتی (Multi-directional) انجام گرفته و در خاتمه پیشنهاد ها و راهکارهای مدیریتی - اجرایی ارائه شده است.
نتایج
با توجه به بررسی های ماهی شناسی و مطابقت ویژگی های ظاهری نمونه های تلف شده، تمام نمونه ها متعلق به خانواده " تک خار / تک شاخ ماهیان" (Monacanthidae) با نام علمی Paramonacanthus choirocephalus می باشند که با نام انگلیسی Pig faced filefish و نام عربی "بوقومی" شناخته می شود که احتمال دارد به لحاظ ظاهری با سه گونه مشابه دیگر از همین خانواده از جهت شناسایی اشتباه شود. زیستگاه اصلی این ماهیان در مناطق کم عمق ساحلی و نواحی فلات قاره تا عمق زیر 50 متر و غالبا تا 25 متر می باشد. در تمام دریا های گرمسیری و حاشیه اقیانوس هند و همچنین دریا های جنوب کشور (خلیج فارس، تنگه هرمز و خلیج عمان) پراکنش دارد. وابسته به زیستگاه های محصور شده و بستر های شنی – ماسه ای پیرامون مناطق سنگی – صخره ای و تپه های مرجانی هستند و همچنین در آبهای پیرامون زیستگاه های مصنوعی و کشتی ها و وسایل غرقی مشاهده می شود. به لحاظ رفتار شناسی دارای حرکات شناگری کند هستند، مهاجرت ندارند و بیشتر بصورت انفرادی زیست می کند. تغذیه آنها از انواع پلانکتون های گیاهی و جانوری، بی مهرگان کفزی و اسفنج ها می باشد و در مواردی جلبک ها و گیاهان دریایی نیز در رژیم غذایی آنها قرار می گیرد. این گونه و سایر گونه های مشابه خانواده تک خار ماهیان فاقد ارزش اقتصادی شیلاتی و خوراکی می باشند و در نتیجه به عنوان صید هدف برای صیادان محسوب نمی شوند.، ولی به لحاظ رنگ بندی و فرم ظاهری، در گروه ماهیان زینتی می باشد که در آکواریوم های آب شور نگهداری می شوند. بطور عمده به عنوان گونه های صید ضمنی و دور ریز در تور های ترال کف به شمار می روند. به لحاظ طبقه بندی حفاظتی ملی و جهانی، هر چند تاکنون ارزیابی دقیقی به دلیل عدم اهمیت اقتصادی – شیلاتی به عنوان گونه خوراکی صورت نگرفته است، ولی هیچگونه نگرانی از ذخایر و جمعیت این گونه وجود ندارد و لذا در وضعیت کنونی نیازبه اجرای برنامه های حفاظتی نمی باشد.
- بررسی دوره زمانی حضور لاشه ماهیان مشخص نمود که به لحاظ منطقه تحت پوشش مشاهده لاشه ماهیان، بخش های پراکنده ای در حدود پنج منطقه از ساحل جنوبی جزیره قشم به طول حدودی 55 کیلومتر شامل آبهای ساحلی جنوب شرقی جزیره هنگام، سواحل روستا سلخ، مسن و سوزا، سواحل جزایر ناز، و سواحل جنوب شرقی جزیره قشم تراکم های متفاوت لاشه ماهیان به ساحل کشانده شده بود که از الگوی مشخصی برخوردار نبوده است و در واقع نا همگن و پراکنده در چند نقطه ساحلی – دریایی بودند. تراکم در واحد سطح حدود 10 قطعه در هر مترمربع بطور میانگین برآورد گردید که حجم قابل توجهی از نظر میزان تلفات ماهیان محسوب می شود. همچنین بررسی ریخت سنجی و توزین نمونه ها ی تلف شده مشخص نمود که ازلحاظ اندازه، در محدوده طولی 16 – 9 سانتی متر با میانگین طولی 13 سانتی متر و از لحاظ وزنی، در محدوده وزنی 43 – 22 گرم با میانگین وزنی 35 گرم بوده اند. لذا به نظر می رسد که نمونه های تلف شده بر اساس میانگین طولی و وزنی اعلام شده برای نمونه های بالغ این گونه در منابع علمی، غالبا دارای حداکثر سنی و در مرحله بالغ بوده اند. میزان کل ماهیان تلف شده در برآورد تقریبی حدود 200 کیلو گرم بوده است. با توجه به در نظر گرفتن میانگین وزنی بدست آمده (35 گرم) برای یک نمونه، به نظر می رسد که تعداد حدودی 6000 – 5500 قطعه تعداد نمونه ای تلف شده بوده است. از طرفی با توجه به اینکه ویژگی های رفتاری این گونه به نوعی است که مهاجرت نداشته و گله های غیر هدفمند (Shoal) کم تعداد تشکیل می دهند، و ازطرفی تاکنون تشکیل گله های هدفمند برای تغذیه و تولید مثل (School) نیز به استناد منابع و گزارش های علمی در این گونه گزارش نشده است، لذا از این نظر یک مورد منحصر بفرد به لحاظ تعداد افراد در گله تشکیل دهنده محسوب می شود.
- بررسی ظاهری نمونه های تلف شده مشخص نمود که فاقد صدمات و جراحات فیزیکی، انگل و یا آسیب های پوستی (متاثر از بیماری های باکتریایی و قارچی) بوده است و بطور کلی دارای ظاهری سالم بودند. همچنین مشاهدات بالینی نشان داد علائم بیماری در بافت های خارجی نمونه های مورد بررسی وجود نداشت. لیکن بدلیل اتولیز نسبی امکان بررسی اندام های داخلی میسر نگردید. نتایج بررسی حضور باکتری های شاخص بیماری زا و بیماری زای فرصت طلب در نمونه روده تنوع و فراوانی بالای باکتری ها را نشان داد. شناسایی باکتری های جداسازی شده با استفاده از روش های شناسایی مورفولوژیک، بیوشیمیایی و قیزیولوژیک، حضور طیف وسیعی از گونه های بیماری زا شامل Vibrio parahaemolyticus، Pseudomonas aeroginosa، Aeromonas sp., Streptococcus sp را تایید نمود. باکتری های مذکور در نمونه های چشم حضور نداشتند، اما در نمونه های آبشش دو گونه V. parahaemolyticus و Aeromonas sp. شناسایی شدند.
-نتیجه گیری
- در اولین نگاه و بررسی عامل مرگ و میر، فرضیه صید ضمنی مطرح می باشد. در این خصوص می توان بیان نمود که در صورتی که عامل صیادی دخیل باشد، فرآیند تلفات بدین صورت بوده که جمعیتی از این گونه به عنوان صید ضمنی (و غیر خوراکی) در تور های ترال کف (البته با اشاره به صید غیر قانونی و بدون مجوز) کشتی های ترالر صنعتی و یا احتمالا لنج های ترالر سنتی (گوفه) به دریا ریخته شده است. از طرفی با توجه به ویژگی های زیست بوم گونه مورد نظر (زیستگاه، تغذیه)، جریان های ساحلی موازی (Long shore currents) و شرایط زمین ریخت شناسی ناحیه (تضریس های ساحلی) در بخش های جنوبی جزیره، موجب گردیده است که لاشه ها در بخش هایی به ساحل آورده شود و انباشته شوند. چرا که بر اساس بازدید های میدانی و بررسی ناحیه زیر جزر و مدی تا عمق 10 متر توسط گروه غواص (28 خرداد ماه)، تعداد قابل توجهی از ماهیان در وضعیت نیمه جان در وضعیت بسیار آرام شنا در نزدیک بستر مشاهده شده اند. لذا به نظر می رسد که در این میان گروهی از ماهیان که طی ساعات گرفتار در تور بی جان شده بودند و مجددا به دریا رها شده اند، به نزدیک ساحل در اعماق زیر 10 متر حرکت کردند که لاشه آنها پس از تلفات، با جریان های ساحلی و جزر ومد به ساحل آمده است. ولی با توجه به اینکه این ماهی در سبد صید صیادان سنتی (و حتی صنعتی)، زینتی و حتی تجاری قرار ندارد، و فعالیت هایی برای بهره برداری از این نوع ماهی در جنوب کشور (هرمزگان و محدوده قشم) گزارش نشده است، احتمالا نمی توان فرض صید را تایید نمود. هر چند با توجه به اینکه این گونه رفتار گله ای شناخته شده و دائمی ندارد و عمدتا بصورت انفرادی در بسترهای سنگی – صخره ای و پیرامون زیستگاه های آبسنگ مرجانی زیست می کند، از این رو تجمع لاشه های یکنواخت و یکدست تک گونه و پراکنده بودن در محدوده ساحل به طول حدودی 55 کیلومتر نیز فرض صید ضمنی بودن را رد می کند. چرا که اصولا ماهیان تلف شده حاصل صید ضمنی دارای تنوع گونه ای و ترکیبی از انواع مختلف ماهیان را شامل می شود که چنین چیزی مشاهده نشده است.
- یکی دیگر از فرضیه های مورد بحث، تاثیر شکوفایی پلانکتونی سمی (Hazard Algae Bloom - HAB) می باشد که به علت تراکم و تولید گروهی از پلانکتون های سمی (به عنوان مثال گروه دینو فلاژه ها) و تغذیه فعال این ماهیان موجب مسمومیت و در نهایت تلفات شده باشد. ولی به استناد پایش های منطقه ای و بررسی مستمر ماهواره ای و میدانی، طی روزهای رخداد تلفات ماهیان، هیچ گونه گزارشی از آلودگی و پدیده کشند قرمز (Red Tide) مشاهده نشده است و علاوه بر آن عموما آلودگی ها و کشند قرمز در خصوص ایجاد تلفات آبزیان بصورت انتخابی عمل نمی کنند و طیفی از انواع گونه های جانوری را تحت تاثیر قرار می دهند.. لذا احتمال تاثیر پدیده کشند قرمز بر تلف شدن ماهیان نمی تواند مورد تایید باشد. هرچند که علیرغم بررسی های کالبد شکافی جهت انجام آزمایشات میکرو بیولوژی (بیماری شناسی) و همچنین بررسی محتویات دستگاه گوارشی (روده و معده) لاشه ها قابل شناسایی نبود، اما عموما تغذیه برای این ماهیان یک رفتار انتخابی است و ممکن است عامل تغذیه ای در مرگ این ماهیان موثر باشد.
- در خصوص فرضیه وجود عوامل بیماری زا ، با توجه به نتایج بدست آمده حضور چهار گونه باکتری بیماری زا و بیماری زای فرصت طلب در نمونه های ماهیان تلف شده تایید گردید. اگرچه وجود علائم بالینی خارجی در نمونه های مورد بررسی مشاهده نگردید. ولی باکتری های بیماری زا می توانند به مدت طولانی در آبزی زندگی نمایند و در مواقع بروز استرس به آبزی (مانند کاهش اکسیژن) باعث مرگ و میر شوند. در این میان نقش گونه های Streptococcus در ایجاد بیماری، شاخص و مهم به نظر می رسد. با توجه به فراوانی بالا و حضور غالب این باکتری در نمونه روده ماهیان مورد بررسی احتمال عفونت استرپتوکوکی بیش از سایر عفونت ها مطرح می باشد. از اینرو ایجاد عفونت استرپتوکوکی می تواند به عنوان یک احتمال قوی برای تلفات ایجاد شده مطرح گردد. اگرچه این نتایج احتمال وجود سایر عوامل بیماری زای ویروسی و انگلی را رد نمی نماید.
- فرضیه آلودگی های شیمیایی مانند پساب های صنعتی و آلودگی های نفتی نیز با توجه به بررسی های میدانی و عدم گزارش و مشاهده در این خصوص با توجه به تلفات مبنی بر الگوی تک گونه ای بسیار ضعیف بوده و قابل تایید نمی باشد. همچنین ممکن است به دلیل همزمانی پدیده مرگ و میر با حداکثر کشند (با توجه به پدیده خسوف و اوج تغییرات جزر و مدی) فاکتورهایی مانند اکسیژن محلول در آب در سطح غیر قابل تحمل برای این گونه کاهش یافته و موجب مرگ دست جمعی این ماهیان گردد که به بیماری تابستانه (Summer Disease) موسوم می باشد. بدیهی است که بر اساس منابع علمی مورد بررسی و شواهد موجود، سناریو های دیگر نظیر شوک حرارتی ناشی از نوسانات شدید درجه حرارت و حتی مرگ و میر طبیعی، به دلیل عدم اثبات موضوعی مبتنی بر مستندات، نمی تواند دلیل یا دلایل قابل قبول برای تلفات گروهی تک شاخ ماهیان باشد.