اهمیت، ضرورت، اهداف و روش تحقیق:
در سالهای اخیر توسعه روز افزون فعالیتهای انسانی کشورهای حاشیه دریای خزر اکولوژی این دریا را دستخوش تغییراتی نموده است.دریای خزر با داشتن پالایشگاههای نفت و گاز و ذخایر نفتی در حوزه های نفتی و فعالیتهای اکتشاف و حفاری بوسیله پنج کشور مشاع، خصوصا آذربایجان و قزاقستان سبب آلوده سازی دریا در اثر تخلیه فاضلابها و پسابهای صنعتی که در حاشیه این دریا و رودهای مهم آن قرار دارند دور از انتظار نیست بطوری که در سالهای اخیر بیش از دهها کیلومتر مکعب فاضلاب وارد رودخانه های حوضه آبریز دریای خزر شده است (واردی، 1385). مطالعات و پژوهش های انجام شده موید آنست که عوامل آلوده کننده از طریق ایجاد شرایط نامطلوب در دریا و اثراتی که در سیستم تولید مثل آبزیان دارند باعث کاهش ذخایر آبزیان می گردد(کاسیموف، 1994). دریای خزر با توجه به ذخایر زیستی (گیاهی و جانوری) و تامین مواد پروتئینی و صید ماهی استورژن و استحصال خاویار یکی از منحصر به فردترین دریاچه های جهان است (بذرافشان،1374). حضور یا بالا بودن برخی آلایندهها باعث سمیت، موتوژنیک، سرطانزایی و استروژنیک برای موجودات دریایی شده و سلامتی انسانها را به خطر میاندازد. مدیریت ذخایر آبزیان نیازمند آگاهی از ویژگیهای زیست محیطی است. بنابراین آگاهی از نوع و میزان آلاینده و تعقیب منابع آلوده کننده میتوان از ورود آنها بطرق مختلف جلوگیری کرد و در جهت حفظ پتانسیلهای شیلاتی منابع آبی را مدیریت نمود. در این راستا ضروری است میزان آلاینده های زیست محیطی بدلیل اثرات مخرب آن بر ذخایر آبزیان مورد بررسی قرار گیرد. لذا تعیین کمی و کیفی این آلاینده ها منجر به تولید داده هایی بمنظور مدیریت جامع بر این اکوسیستم ارزشمند می گردد. بنابراین پرورش ماهی در قفس در سواحل جنوبی دریای خزر که یک طرح نوپایی در ایران به شمار می آید می تواند نقش به سزایی در توسعه آبزی پروری ایفا نماید اما چنانچه بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی به اجرا درآید می تواند خسارت زیادی به پلانکتونهای دریای خزر بعنوان اولین زنجیره در هرم غذایی بوجود آورد بنابراین دانستن اطلاعات در خصوص دینامیک جمعیت پلانکتونها در محل استقرار قفس های پرورش ماهی ضروری می باشد به دلیل وجود نوترینت ها بوِیژه نیتروژن و فسفر در مواد دفعی که یک عامل دائمی تنزل اکسیژن در آبهای دریایی به حساب می آید و مواد نوترینتی به همراه مواد دفعی آلی باعث تسریع رشد گیاهان دریایی و جلبکها می شود که باعث مصرف سریع اکسیژن غیر در آب دریاها و در نتیجه باعث مرگ و میر و تجزیه انها می گردد.
نتایج:
این مطالعه در حوزه ایرانی دریای خزر و در سواحل مازندران در منطقه کلارآباد که محل استقرار قفس های دریایی در نظر گرفته شد به اجرا درآمد. نمونه برداری بصورت فصلی و در سه ایستگاه شامل ایستگاه 1 (محل استقرار قفس)، ایستگاه 2 (در فاصله 500 متر غربی محل استقرار قفس) و ایستگاه 3 (در فاصله 50 متری شرقی محل استقرار قفس) انجام شد. در کل، از گروه فیتوپلانکتون تعداد 37 گونه شناسایی شد که متعلق به شاخه های باسیلاریوفیتا (22 گونه)، پیروفیتا (8 گونه)، سیانوفیتا (4 گونه)، کلروفیتا (1 گونه) و اوگلنوفیتا (2 گونه) بود. شاخه کلروفیتا و باسیلاتوریا به ترتیب کمترین و بیشترین فراوانی گونه ها با 3% و 56% را به خود اختصاص دادند بطوری که گونه های Nitzchia acicularis، Skeletonema costattm و Thalassiunema nitzchoide دارای بیشترین حضور در فصول مختلف بودند. اختلاف معنی داری از نظر تراکم و زی توده در بین شاخه ها وجود داشت(05/0>p) اما اختلاف معنی داری از نظر تراکم و زیتوده در ایستگاههای مختلف وجود نداشت (05/0<p). بررسی وضعیت زئوپلانکتون نشان داد که در کل 6 گونه شناسایی شدند. زئوپلانکتون شناسایی شده متعلق به گروه هالوپلانکتون (زئوپلانکتون های حقیقی) شامل 3 خانواده Acartidae و Asplanchnidae هر کدام با 1 گونه، خانواده Podonidae با 2 گونه بود و مروپلانکتون (زئوپلانکتون موقتی) شامل خانواده Balanidae با 2 گونه بود. بررسی درصد تراکم و زی توده زئوپلانکتون در گروههای مختلف نشان داد که گونه Acartia tonsa از زیررده Copepoda بیشترین فراوانی با 62% و گونه های Podon polyphemoides و Evae anonyx از راسته Cladocera کمترین میزان تراکم را با 8% به خود اختصاص دادند. اختلاف معنی داری از نظر تراکم و زی توده در ایستگاه های مختلف وجود داشت (05/0>p). بررسی وضعیت فیتوپلانکتون در فصول مختلف نشان داد که شاخه باسیلاریوفیتا غالب جمعیت فیتوپلانکتون را تشکیل داد و در فصل زمستان دارای حداکثر تراکم و زی توده بود که این امر می تواند به دلیل سرما دوست بودن گونه های این شاخه و قابل دسترس بودن مواد مغذی بستگی داشته باشد. در مطالعه حاضر، بررسی مقایسه میزان ازت آلی و معدنی کل، نشان داد که در فصل زمستان دارای بیشترین مقدار بود که می تواند همبستگی مثبت بین فیتوپلانکتون با مواد مغذی باشد. اختلاف معنی داری از نظر تراکم و زی توده در ایستگاههای مختلف یافت نشد اما این اختلاف در بین فصول مختلف وجود داشت که می تواند به دلیل تغییر درجه حرارت، چرخش بهاره و پاییزه آب، جریانات دریایی، مواد مغذی و غیره مرتبط باشد. همچنین میزان تراکم و زی توده فیتوپلانکتون در لایه های مختلف آب نشان داد که بیشترین تراکم و زی توده در لایه 10 متر بود که می تواند به دلیل ورود مواد مغذی وکاهش کدورت مرتبط باشد. مطالعه حاضر بر روی مواد جامد محلول کل، نشان داد که از سطح به عمق میزان کدورت افزایش می یابد که این امر می تواند بر روی تراکم و زی توده و شکوفایی فیتوپلانکتون تاثیرگذار باشد. در مطالعه حاضر، میزان تراکم و زیتوده فیتوپلانکتون در فصل بهار کاهش را نشان می دهد اما در مقابل میزان تراکم و زی توده زئوپلانکتون دارای بیشترین مقدار بود که این امر می تواند به دلیل افزایش حضور شکارچیان بویژه زئوپلانکتون و چرای آنها از فیتوپلانکتون و نیز چرخش بهاره آب در این فصل مرتبط باشد. بررسی فرم های مختلف فسفر در لایه های مختلف آب نشان داد که میزان فسفر معدنی در دو فصل تابستان و زمستان و فسفر آلی در دو فصل بهار و پاییز دارای بیشترین مقدار در لایه ای سطحی آب بودند که می تواند همبستگی مثبت بین شکوفایی جلبکبی با میزان مواد مغذی آب در زمان پرورش ماهی در قفس های دریایی مرتبط باشد. در مطالعه حاضر، روابط بین تغییرات میزان ماده آلی بستر با موجودات ماکروبنتوزی در فصول مختلف نشان می دهد که برخی از گونه ها دارای همبستگی مثبت با بالا بودن ماده آلی بستر دارند که گونه های Stereblospio gynobranchiata و Hediste diversicolor از این گروه بوده اند جائی که می تواند به دلیل خاستگاه اکولوژی گونه از نظر شرایط زندگی و نوع رفتار زیستی و تغذیه ای آن بیان نمود چرا که این دو گونه دارای رژیم غذایی معلق خواری می باشند. نتیجه گیری این که غلظت پارامترهای محیطی در منطقه مورد مطالعه کمتر از حد استانداردهای جهانی بوده است. همچنین میزان غلظت برخی از فلزات سنگین در آب و رسوبات بستر کمتر از حد مجاز بوده است اما غلظت برخی از آنها در مقایسه با استاندارهای جهانی بیشتر بوده است که این امر می تواند به شرایط توپوگرافی و جغرافیایی منطقه، ورود آب رودخانه ها، تردد کشتی ها و سایر عوامل طبیعی و ژئوشیمیایی مرتبط باشد. بررسی مقایسه ای گروهای هیدروکربورهای نفتی در فصول مختلف نشان داد که در بهار غلظت آنتراسن دارای بیشترین مقدار و در پاییز غلظت فلورانتن دارای بیشترین مقدار بود و اختلاف معنی داری از نظر غلظت گروههای نفتی در فصول مختلف یافت نشد اما این اختلاف تنها در غلظت آنتراسن دیده شد. در مطالعه حاضر و بر اساس کلاسه بندی و دامنه غلظتی هیدروکروبورهای نفتی آروماتیک بدست آمده، منطقه مورد مطالعه در کلاسه فقیر قرار دارد.
دستورالعمل فنی و توصیه ترویجی:
با توجه به نوپا بودن صنعت آبزی پروری در دریا با استفاده از استقرار قفس های دریایی و همچنین با توجه به نتایج بدست نشان می دهد که غلظت برخی از فلزات سنگین بخش جنوبی دریای خزر نسبت به بعضی از دریاها کمی بیشتر از حد مجاز هست بنابراین هر گونه فعالیت شیلاتی می بایست با حفظ ملاحظات زیست محیطی و امنیت غذایی صورت پذبرد. لذا پیشنهاد می گردد هر گونه عملیات بهره برداری شیلاتی از سواحل جنوبی دریا خزر می بایست ابتدا با اجرای پایلوت "طرح تفضیلی ارزیابی اثرات زیست محیطی (EIA, Environment Impact Elaborative Assessment) " عوامل موثر و تاثیر گذار (مثبت و منفی) آن مشخص و سپس به اجرای آن اقدام گردد.
ویژگی مناطق کاربرد توصیه ترویجی:
با توجه به اهمیت موضوع پرورش ماهی در قفس سازمانهایی مانند شیلات ایران، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان دامپزشکی، دانشگاه ها، سازمان های تحقیقاتی وابسته به مطالعات دریای خزر و سایر مراکز علمی می توانند از نتایج حاصل از این گزارش در جهت چکونگی توسعه صنعت آبزی در دریای خزر با حفظ ملاحظات زیست محیطی و با نگاه اقتصاد مقاومتی گام مثبتی را برای این صنعت نوپا بردارند.