چکیده
طی چند دهه گذشته جهت پاسخگویی به نیاز آبشیرین با رشد چشمگیر جمعیت انسانی و فعالیتهای صنعتی، احداث آبشیرینکنها بوده است. توسعه آبشیرینکنها باعث شده در دنیا نگرانیهایی در مورد بار آلودگی تلخاب آنها و راهکار کاهش این بارآلودگی وجود داشته باشد. مطالعات متعددی در زمینه راهکارهای کاهش اثرات منفی تلخاب صورت گرفته است. یکی از این روشها روش زیستی است. مطالعه اخیر نیز با هدف بررسی امکانسنجی کاهش آلودگی فلزات سنگین تلخاب آبشیرینکنی در غرب شهر بندرعباس بهروش زیستی، تابستان سال 1403 در مقیاس آزمایشگاهی در سالن آبزیپروری پژوهشکده اکولوژی خلیجفارس و دریایعمان انجام شد. این پژوهش طی دو مرحله اجرا گردید. مرحله اول تحقیق به بررسی روند رشد ریزجلبک Dunaliella salina و امکان سنجی کاهش فلزات سنگین توسط دونالیلا طی دوره 14 روزه در 3 تیمار: کشت ریزجلبک در آب دریا (1)، تلخاب آبشیرینکن(2) و آب دریای به شوری تلخاب رسیده (3) با 3 تکرار پرداخت. مرحله دوم تحقیق امکان رشد و کاهش فلزات سنگین از طریق تغذیه Artemia fransiscana از دونالیلا مورد مطالعه قرار گرفت. مرحله دوم با 6 تیمار طی دوره 12 روزه، با 2 تراکم 50 و 100 ناپلی آرتمیا در لیتر در تانکهای پرورش دونالیلا با تراکم یکسان اولیه در آب دریا (4 و 5)، تلخاب آبشیرینکن (6 و 7) و آب دریای به شوری تلخاب رسانده شده (8 و 9) اجرا شد. ابتدا پارامترهایی مانند شوري، pH، ترکیبات نیترات، آمونیاک، نیتریت و فلزات سنگین (نیکل، سرب، کروم، روی، مس، کادمیوم، آهن) در تلخاب و آب دریا مورد سنجش قرار گرفت. در مرحله اول تراکم سلولی، میزان کاروتنوئید( با استفاده از روش طیفسنجی)، روند رشد، نرخ رشد ویژه و درصد حذف فلزات سنگین(با استفاده از روش ICP-AES) از آب پرورش دونالیلا در تیمارهای آزمایش و در مرحله دوم درصد حذف فلزات سنگین از آب پرورش آرتمیا سنجش و محاسبه گردید. نتایج نشان داد شاخصهای اولیه فیزیکی-شیمیایی تلخاب زمان برداشت از آب شیرینکن برای دما 32 درجه سانتیگراد، pH برابر 13/8 و شوری ppt 65 بود. سنجش نیترات، نیتریت، آمونیاک، فسفات و سولفات در آب دریا و تلخاب در محدوده مجاز و یا در مرز تجاوز از حد مجاز بودند. همچنین میزان اولیه فلزات سنگین تلخاب آبشیرینکن از نظر آهن، سرب و کادمیوم از میزان مجاز برای آب پرورش بیشتر بود اما بقیه فلزات در محدوده مجاز و یا در مرز تجاوز از حد مجاز بودند. بیشترین و کمترین تراکم سلولی در مرحله اول به ترتیب متعلق به تیمار اول 106 ×8/52 و تیمار سوم 106 ×0/44 (سلول در میلیلیتر) بدست آمد که اختلاف معنیداری داشتند (05/0 P≤). بیشترین و کمترین نرخ رشد ویژه به ترتیب در تیمار اول 56/16 و سوم 39/16 بود که دارای اختلاف معنیدار بودند (05/0 P≤). همچنین بیشترین و کمترین میزان کاروتنوئید در تیمار اول 466/0 و سوم 390/0 میکروگرم در لیتر بود که تفاوت معنی داری داشتند (05/0 P≤). درصد حذف فلزات سنگین توسط دونالیلا به ترتیب در تیمار اول، دوم و سوم برای آهن (18/77،45/80،51/77)، روی (71/42،27/46،63/55)، مس (16/35،86/48،18/41)، نیکل (12/45،28/26،52/41)، سرب (99/76،71/74،62/75)، کروم (95/42،46/37،07/35) و کادمیوم (44/26،01/24، 23/29) بود. نتایج تجزیه تحلیل دادهها اختلاف معنیداری بین تیمار اول و دوم، همچنین بین تیمار دوم و سوم به جز فلز سرب نشان دادند (05/0 P≤). در مرحله دوم تحقیق تفاوت درصد حذف فلزات سنگین بین تمامی تیمارها معنیدار بود (05/0 P≤). نتایج حاصله نشان داد درصد حذف فلزات سنگین بین تیمارهای 4، 6 و 8 (در آهن، مس، کروم و سرب) و بین تیمارهای 5، 7 و 9(در آهن، نیکل، کروم و سرب) تفاوت معنیدار داشتند (05/0 P≤). در نتیجه میزان رشد سلولی دونالیلا در تیمار 2 بهعنوان یک گونهی مقاوم بهشوری منجر به رشد مناسب و مثبتی شد. میزان رنگدانه کاروتنوئید دونالیلا پرورش داده شده در آب دریا و تلخاب هم نیز دارای اختلاف کمی بودند. از طرفی دیگر نتایج بدست آمده در مورد درصد حذف فلزات سنگین توسط دونالیلا مثبت بود. که میتواند بدلیل خاصیت باند شدن فلزات با ترکیبات پروتئینی و پلی ساکاریدی دیواره سلولی ریزجلبکها و اختلاف در میزان کاهش هر فلز بدلیل تمایلات متفاوت هر ریزجلبک نسبت به جذب هر فلز باشد. همچنین با توجه به اینکه در تراکم بالاتر آرتمیا، درصد حذف فلزات سنگین بیشتر بود. ممکن است به دلیل مصرف بیشتر آرتمیا از دونالیلا و حذف بیشتر سلولهای جلبکی از آب باشد. ازاینرو میتوان اذعان داشت دونالیلا و آرتمیا بهعنوان موجوداتی با توانایی حذف فلزات سنگین از آب، میتواند راهکاری زیستی با صرفه اقتصادی بالاتر، جهت کاهش فلزات سنگین تلخاب و برخی فاضلابها پیشنهاد گردد که در مورد امکان استفاده از زیتوده حاصله در صنایع مختلف نیاز به بررسی دقیقتر میزان انباشت و تجمع این آلایندهها در زیتوده آنها است.