چکیده
جوامع ماهیان کفزی در اکوسیستمهای دریایی تحت تاثیر مجموعه متنوعی از عوامل زیستی و انسانساخت قرار دارند که هریک میتوانند تغییر دهنده ساختار آنها در مقیاس زمانی و مکانی باشد. در این مطالعه در چهار پروژه جداگانه، ژئومورفولوژی بستر خلیج فارس و دریای عمان و تاثیر عوامل انسان ساخت شامل فلزات سنگین و هیدروکربنهای نفتی کل و عوامل فیزیکوشیمیایی بر زیتوده ماهیان کفزی، طی طی سالهای 99-1397 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی آلایندههای فلزات سنگین نشان داد که نوسانات مکانی بین ایستگاههای مورد مطالعه در چهار استان ساحلی مشاهده شد که نشاندهنده ناهمگنی محیطی از نظر تجمع فلزات سنگین میباشد. کادمیوم بهعنوان پرخطرترین فلز در خلیج فارس و دریای عمان، شناسایی شد و ایستگاههای اطراف خلیج چابهار، اطراف ناحیه حفاظتشده جاسک و گابریک و منطقه نخیلو بوشهر بهعنوان آلودهترین مناطق، طبق شاخصهای اکولوژیک شناسایی شدند. از لحاظ هیدروکربنهای نفتی کل، یافتههای ارزیابی کیفیت رسوبات نشان داد که که رسوبات بخشهای ایرانی خلیج فارس و دریای عمان در طبقه بندی غیر آلوده تا آلودگی ناچیز قرار دارند و نزدیکترین غلظتها به حد آستانه در رسوبات استان خوزستان مشاهده گردید. یافتههای تغییرات مکانی و زمانی متغیرهای فیزیکوشیمیایی نشان داد که اکثر متغیرها بجز دما و شوری نوسانات مکانی معنادار بین ایستگاههای خلیج فارس و دریای عمان داشتند (05/0>p). متغیرهای محیطی همبستگی چشمگیری را با هم نشان دادند، طوری که با افزایش دما و غلظت سیلیکات، و کاهش شوری، میزان کلروفیل-آ در این دو اکوسیستم افزایش یافت. تغییرات چشمگیر در متغیرهای محیطی در طول سه سال مشاهده شد، طوری که در بین متغیرها، حدود نیمی از آنها روند افزایشی از سال 1397 تا 1399 را نشان دادند. بر اساس ژئومورفولوژی بستر، در منطقه ساحلي استان خوزستان 13 لندفرم ژئوموفولوژیک، در استان بوشهر 22 لندفرم، در منطقه ساحلي استان هرمزگان 22 لندفرم و در منطقه ساحلي استان سيستان و بلوچستان 22 لندفرم ژئوموفولوژیک شناسائي و تفكيك شد. طبق مقدار توده زنده آبزيان موجود در صيد ترال كف، سهم خليج فارس از ميزان زیتوده ماهيان كفزي برابر 5/71440 تن و 4/58 درصد از کل توده زنده بود. بیشترین مقدار توده زنده کل، کفزیان تجاری و غیرتجاری در دریای عمان در مناطق سیریک تا میدانی استان هرمزگان و در خلیج فارس در مناطق بردخون تا دیر از صیدگاههای استان بوشهر و بندرعباس تا سیریک از صیدگاههای غرب استان هرمزگان مشاهده شد. آنالیز CCA ( تحلیل تطبیقی متعارفی) نشان داد که تمامی متغیرهای مورد بررسی در محور اول و کل محورها، معنیدار بودند و رابطه معنادار بین زیتوده ماهیان و متغیرهای محیطی مشاهده شد. فاکتورهای محیطی، توضیحدهنده تغییرپذیری 64/48 درصدی دادهها، در مقایسه با کل فاکتورهای موجود، روی زیتوده ماهیان بودند. روابط همبستگی قابل ملاحظه بین آلایندهها، مواد مغذی و فاکتورهای فیزیکوشیمیایی مشاهده شد. اکثر ماهیان کفزی در میانگین غلظت عوامل محیطی، شرایط بهینه را داشتند. زیتوده ماهیانی شامل خارپشت ماهیان، هامورماهیان، تیهبر ماهیان، شینگ، صبیتی، شانک ماهیان، سرخو ماهیان و شعری معمولی، با افزایش غلظت آلایندهها با کاهش محسوسی همراه نبود که بیانگر حساسیت کمتر آنها به آلایندهها میباشد و بالقوگی آنها را به عنوان نشانگرهای زیستی در خلیج فارس و دریای عمان، نشان میدهد. یافتهها بیانگر آن می باشد که جوامع ماهیان کفزی در اکوسیستم خلیج فارس و دریای عمان، تحت تاثیر مجموعه متنوعی از عوامل انسانی و محیطی قرار دارند. راهبردهای جامع و چشمگیر جهت کنترل و کاهش آلودگیها، خصوصاً فلزات سنگین در مناطق آلوده باید در نظر گرفته شود، تا منابع این آلودگیها شناسایی و مدیریت شوند.