رسانه های ترویجی
پاسخ به ابهامات بیماری زایی مصرف ماهی تیلاپیا
فرهاد رجبی پور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آبهای شور
مقدمه
ماهی یکی از منابع غذایی مطلوب انسان بوده و غذای سلامتی نامیده شده است زیرا علاوه بر قابلیت هضم و طعم مناسب، منبع تأمین پروتیین ها، اسیدهای چرب غیر اشباع، آمینواسید های ضروری و مواد معدنی است (Mehboob et al., 2003). ترویج فرهنگ مصرف آبزیان و ارائه محصولات مناسب و با کیفیت و بازارپسند از راهکارهای مهم بهبود سرانه مصرف است. افزایش تنوع گونه ای و محصولات شیلاتی با هدف رونق صنعت آبزی پروری و بهبود سرانه مصرف در برنامه های شیلاتی کشور با جدیت دنبال می شود. برنامه های ملی تولید غذا و اشتغال از سیاست های کلان کشور و یکی از مأموریت های اصلی بخشهای مرتبط با تولید در کشور از جمله وزارت جهاد کشاورزی است. برنامه معرفی و توسعه تولید تیلاپیا منطبق بر استانداردهای بین المللی فناوری های نوین در دستورکار سازمان شیلات ایران قرار دارد. مطالعات معرفی تیلاپیا به صنعت آبزی پروری مناطق مرکزی ایران (رجبی پور، 1391) و ارزش غذایی این ماهی (مرادی و همکاران، 1391) طی دهه اخیر انجام شده و این صنعت در کشور ما درآغاز راه است.
تيلاپيا نام عمومي گروهي از ماهيان خانواده سيچليده (Cichlidae) است. در جدید ترین رده بندی ها خانواده Cichlidae دارای ده ها جنس با بیش از 1600 گونه می باشد (Nelson, 2006; Eschmeye and Fong, 2012). گرچه نام عمومی «تیلاپیا» برای اعضاء این خانواده بزرگ بکار می رود، اما باید توجه داشت که ویژگی های زیستی گونه های مختلف کاملاً با یکدیگر متفاوت است و برای شناخت و معرفی هرگونه لازم است خصوصیات همان گونه را بررسی نمود. هریک از گونه های مختلف تیلاپیا در اکوسیستم های مختلف آب شور، لب شور و شیرین می توانند زندگی کنند. برخی از گونه های تیلاپیا بدلیل رشد مناسب و سازگاری با شرایط پرورشی، اهمیت آبزی پروری دارند و تعدادی از آنها از ماهیان زینتی محسوب می شوند. حدود %80 از تيلاپياي پرورش يافته تجاري از گونه تيلاپياي نيل Oreochromis niloticus هستند. تقریباً 16 گونه از تیلاپیاها برای آبزی‌پروری بکار می‌روند که حدود 10 گونه از آنها پرورش تجاری دارند (Fessehaye, 2006; FAO, 2004).
تيلاپياها از انواع مختلف ارگانيسم هاي طبيعي شامل پلانكتون ها، بعضي ماكروفيت ها، بي‌مهرگان آبزي، بنتوزها، لارو ماهيان، دتريت ها و مواد آلي تغذیه می کنند و مي‌توانند با كارآيي بالا پلانكتون ها را از آب بگيرند. بيشترگونه هاي تيلاپياها همه چيزخوارند. آنها در مراحل اوليه تغذيه از زئوپلانكتون ها استفاده مي نمایند اما در مراحل پس از لاروی عمدتاً رژيم گياهخواري دارند (El-Sayed &Teshima, 1992).
در زنجیره غذایی، موجوداتی که نیاز غذایی خود را از منابع گیاهی تأمین می کنند، گیاهخوار نامیده می شوند. موجودات گوشتخوار نیاز خود را با تغذیه از منابع حیوانی تأمین می کنند. چنانچه موجودی قادر به تغذیه از هردو منبع گیاهی و جانوری باشد همه چیزخوار نامیده می شود. لذا همه چیزخوار بودن تیلاپیا به معنی استفاده از مواد غذایی نامطلوب یا آلوده نیست.
بدلیل نیاز پروتیینی نسبتاً کم ماهی تیلاپیا که در مرحله پرواری در استخر 30-5/27 درصد تعیین شده (El-Sayed, 2006)، تولید و پرورش این ماهی نسبت به اغلب دیگر آبزیان پرورشی کمترین نیاز به منابع پروتئینی را دارد. کاهش نیاز به منابع پروتیینی به موازات کاهش بهره برداری از دریا جهت تولید پودر ماهی و یا تولید ماهی بدون اتکا به صید و صیادی صورت می گیرد. همچنین ماهی تیلاپیا بدلیل مقاومت در برابر بیماری ها در مقایسه با دیگر آبزیان پرورشی نیاز به دارو و آنتی بیوتیک بسیار کمتری دارد. تیلاپیا اغلب به عنوان فیلترکننده شناخته می شود زیرا بطور موثری از پلانکتونها تغذیه می کند. صیاد ماهری نیست و ماهی خوار محسوب نمی شود. گونه نیل نسبت به گونه موزامبیک توانایی بیشتری در تغذیه از جلبک ها دارد. تیلاپیاهای پرورشی از جلبک های سبز- آبی بیشتر از جلبک های سبز استفاده می کنند. تولید تیلاپیا با آب سبز و با استفاده از تک سلولی های شناور رایج است و پساب تأسیسات تولید تیلاپیا کمتر از آبزیان دیگر است (Fitzsimmons, 2010).

امروزه مصرف آنتی بیوتیک ها و ترکیبات زنوبیوتیک و بقایای آنها در محصول نهایی به یک مشکل اساسی برای تولید و مصرف محصولات پروتئینی حیوانی تبدیل شده است. باتوجه به مقاومت تیلاپیا دربرابر بیماری ها، سلامت فیله تیلاپیای پرورشی از نظر باقیمانده های دارویی و شیمیایی برای مصرف انسانی بسیار قابل توجه است زیرا در دوره پرورش این ماهی مصرف مواد شیمیایی و آنتی بیوتیک ها بسیار محدود است.

ابهامات سلامت مصرف تیلاپیا
درزمینه سلامت مصرف ماهی تیلاپیا ابهاماتی مبنی بر خطرات و مضرات مصرف و کیفیت گوشت این ماهی در برخی از رسانه ها و فضاهای مجازی مطرح شده است. سایت هایی که نخستین بار در خارج از کشور به انتشار این موارد پرداختند عمدتاً سایت های غیرتخصصی ازجمله (edrugsearch.com eatthis.com,draxe.com) هستند. این مطالب اغلب درزمینه ارجحیت گوشت خوک و همبرگر نسبت به ماهی تیلاپیا، نداشتن مواد مناسب تغذیه ای، افزایش خطر سرطان، آلزایمر و بیماریهای قلبی عروقی می باشند. متخصصین بر این باور نیستند و مدارک و منابع علمی را منطبق با چنین اتهاماتی در مورد تیلاپیا صحیح نمی دانند. گوشت خوک و همبرگر چربی و سدیم زیادی دارند که برای سلامتی مضر است. ماهی تیلاپیا ماهی با چربی کم،منبع غنی پروتئینی و واجد مواد معدنی و ویتامین ها، سلنیوم و ویتامین B12 است هرچند ماهی های دیگر همچون سالمون از اهمیت بیشتری در زمینه امگا3 برخوردار هستند. اما بایست در نظر داشت تصمیم گیری در بهره برداری از منابع غذایی حاصل عوامل گوناگون می باشد (nutritiondata.self.com/18 Jul 2017).

آیا مصرف ماهی تیلاپیا سبب آلزایمر و سرطان می شود؟
ارتباط بین تیلاپیا و بیماری آلزایمر برپایه میزان اسید آراشیدونیک حتی اگر سایر مواد غذایی دارای سطوح بالای اسید چرب باشد، بی اساس است. آلزایمر یک بیماری عصبی است که با عوارضی مانند از دست دادن حافظه و سایر هماهنگی های شناختی همراه است. طبق نظرسازمان ملی سلامت امریکا، علل بیماری آلزایمر احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و سبک زندگی است.
(https://www.cdc.gov/obesity/data/adult.html).
ریچارد رانسوف (Richard Ransohoff) متخصص بیماری های نورولوژیک کمپانی بیوژن (Biogen) که درمان بیماری های عصبی را دنبال می کند، اعتقاد دارد شواهد ارتباط بین بیماری آلزایمر و سطوح بالای اسید آراشیدونیک موجود در رژیم غذایی ضعیف و نادرست است. او به تجزیه و تحلیل تحقیقات صورت گرفته توسط ژان لوک اولیویر (Jean Luc Olivier) در دانشگاه لورین (Lorraine) فرانسه و مقالات محققین متعدد دیگر در نشریه بیوشیمی (Biochimie) در نوامبر 2016 استناد کرده است. برخی از محققین نقش اسیدآراشیدونیک را در بیماری آلزایمر در شرایطی تأیید می کنند که این اسید چرب به احتمال زیاد نقش مهمی در مکانیزم بیماری دارد اما بدان معنی نیست که خوردن غذاهای حاوی اسید آراشیدونیک خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش می دهد. در حقیقت، اولیور و تیم او اشاره می کنند که نتایج متناقضی از تحقیقات در مورد موش هایی که رژیم های غنی شده با اسید آراشیدونیک دارند بدست آمده است (Thomas et al., 2016). تاکاشی هوسونو (Takashi Hosono) پژوهشگر بیماری آلزایمر مرکز ملی جراحی ژاپن در مطالعه ای که نتایج آن در مجله بیماری آلزایمر (Journal of Alzheimer’s Disease) در سال 2015 منتشر شده، رژیم غنی شده با اسیدآراشیدونیک را عامل کاهش حافظه در موشهای مبتلا به بیماری آلزایمر دانسته است. درمقابل، در تحقیقات دیگری که در مجله پژوهش های مغز (Brain Research) در ژوئیه 2015 منتشر شد، تیم پژوهشی هوسونو دریافت که بافت مغز موش تغذیه شده با اسید آراشیدونیک شواهد کمتری از آلزایمر رانشان می دهد (Hosono et al., 2015).
البته در اظهارات مربوط به نقش مصرف تیلاپیا در ابتلا به آلزایمر، اغلب به مطالعه کنراد بیورتر (Konrad Beyreuther) استناد می شود. در مطالعه ای که در مجله نوروبیولوژی کهنسالی (Neurobiology of Aging) بچاپ رسید، بیورتر مدیر شبکه تحقیقات پیریدانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg) آلمان و همکارانش اظهار داشتند که موش هایی که از رژیم های غنی شده با اسید آراشیدونیک تغذیه کردند، نسبت به موش هایی که رژیم های غذایی معمولی مصرف می کردند شواهد بیشتری از آلزایمر در مغز خود داشتند اما بسیاری از تفاوت ها از لحاظ آماری معنی دار نبودند، به این معنی که نتیجه گیری ممکن بود شانسی باشد. (Amtul et al., 2012).
این نتایج بسیار متضاد هستند. در تحلیل نتایج فوق، پژوهشگران نشان دادند که بیورتر در تغذیه موش های مورد بررسی خود 10 برابر بیشتر اسید آراشیدونیک نسبت به هوسونو و همکارانش استفاده کرده است. در این زمینه هریس از شرکت امگا کونت (OmegaQuant) چنین تحلیل کرده است که امکان ندارد که فرد بتواند این میزان اسید آراشیدونیک را در رژیم غذایی خود مصرف کند. بنابراین، نظر بیورتر با علم زیست شناسی انسانی منطبق نیست زیرا او از سطوح بسیار بالا و غیر متعارف اسید آراشیدونیک در تغذیه موش ها استفاده کرده است. همچنین او تأکید کرد که نتایج آزمایشات صورت گرفته بر روی موش ها همواره به انسان ها ترجمه نمی شود (Thomas et al., 2016; Harris et al., 2009).

در برخی مطالبی که در شبکه های اجتماعی درمورد بیماری زا بودن مصرف تیلاپیا منشر شده اظهار شده است که تیلاپیا ممکن است تا 10 برابر مواد سرطان زا نسبت به سایر ماهی ها داشته باشد. این اشخاص استدلال خود را به نوع و نحوه تغذیه ماهی توسط آبزی پروران تیلاپیا نسبت می دهند. بسیاری از این موارد به یک ماده سرطان زا به نام دیوکسین (Dioxin) اشاره دارد. اما واقعیت این است که تیلاپیا حاوی مقادیر زیاد دیوکسین یا سایر مواد سرطان زا نیست. پروفسور فیتزمونزاز دانشگاه آریزونا معتقد است که این ادعا کاملاً بی اساس است. او توضیح داده که تیلاپیا عمدتاً در طبیعت از جلبک ها و گیاهان آبزی استفاده می کند. از این رو در ساخت خوراک در محیط پرورشی نیز عمدتا از مواد گیاهی برای این ماهیان استفاده می شود. به این معنی که تیلاپیا همچون سایر گیاه خواراندر مقایسه با ماهی های شکارچی و ماهیانی که رژیم گوشت خواری دارند، در سطح پایین تر شبکه غذایی قرار دارد. او اعتقاد دارد که دیوکسین ماده زیستی انباشته شده در نتیجه فرایند تجمع زیستی (bio-accumulation) است.به بیان دیگر این ماده در زنجیره های مواد غذایی به مرور تجمع می یابد. وی تأکید می کند که این امر یک حقیقت علمی ثابت شده است که انتظار داریم سطح دیوکسین در ماهی های گوشت خوار بالاتر از تیلاپیا، گربه ماهی، کپور و میگو باشد (Schipani, 2017). در این زمینه همچنین می توان به مطالعه ای که در آوریل 2009 توسط استفان وان لیون (Stefan van Leeuwen)، متخصص آلودگی های شیمیایی دانشگاه واخن اینگن (Wageningen) هلند انجام شده اشاره کرد که در مجله علوم و فن آوری زیست محیطی (Environmental Science and Technology) منتشر شده است. در این تحقیق سطوح مختلف مواد سرطان زای مختلف از جمله دیوکسین در ماهیان سالمون، قزل آلا، تیلاپیا، گربه ماهی و میگو بررسی شده است. این بررسی نشان داد که گونه های شکارچی گوشتخوار حاوی غلظت های بیشتر مواد آلاینده نسبت به گونه های با رژیم گیاه خواری یا تنوع خواری است. بعلاوه مشخص شد که تیلاپیا، گربه ماهی و میگو میزان یکسانی از این مواد را دارند، اما این ماده در این آبزیان کمتر از ماهی سالمون و قزل آلا است که هر دو از گوشت خواران هستند. البته باید توجه داشت که طبق گزارش این محققین، در تمامی مقادیر ثبت شده سطح آلودگی بسیار کم و درحقیقت بسیار پایین تر از آستانه مجاز اتحادیه اروپا و هلند است (van Leeuwen et al, 2009).
در اکتبر 2013 در مجله فرآوری و تکنولوژی مواد غذایی (Journal of Food Processing & Technology) نتایج مطالعه دیگری در مورد تیلاپیا وارداتی به ایالات متحده آمریکا منتشر شد. در این بررسی گولنیال اوزبی (GulnihalOzbay) استادیار منابع طبیعی دانشگاه ایالتی دلاور (Delaware State University) و همکارش دریافتند که تیلاپیا دارای سطوح ایمن از نظر جیوه، کادمیوم، آرسنیک و سرب تحت استاندارد سازمان غذا و داروی امریکا (Food and Drug Administration’s Standards) است. سطوح غیرمجاز همه این ترکیبات می تواند موجب بروز سرطان در انسان گردد. بطور کلی هیچ مدرکی دال بر اینکه ماهی تیلاپیا دارای مواد سرطان زا است وجود ندارد (Babu and Ozbay, 2013).

فهرست منابع
رجبی پور، ف. 1391. گزارش نهایی پروژه، بررسي امكان معرفي تيلاپيا به صنعت تكثيروپرورش آبهاي داخلي مناطق كويري ايران. ایستگاه تحقیقات ماهیان آب‌شور داخلی بافق، مؤسسه تحقیقات شیلات ایران،96ص.
مرادی، ی.، مشائی، ن.، کرمی، ب. و زارع گشتی، ق. 1391. بررسی ترکیبات تقریبی، اسیدهای چرب وارزیابی حسی گوشت ماهی تیلاپیای نیل O. niloticus و تیلاپیای هیبرید قرمز پرورش داده شده در آب لب شور زیرزمینی بافق-یزد. مجله علمی شیلات ایران. ش 21 (2). 132-125.
Amtul, Z., Uhrig, M., Wang, L., Rozmahel, R.F. and Beyreuther, K., 2012. Detrimental effects of arachidonic acid and its metabolites in cellular and mouse models of Alzheimer's disease: structural insight. Neurobiology of Aging, 33(4), 831, e21-31.
Babu, B. and Ozbay, G., 2013. Screening of Imported Tilapia Fillets for Heavy Metals and Veterinary Drug Residues in the Mid-Atlantic Region, USA. Journal of Food Processing & Technology, 4, 266.
El-Sayed, A.F.M. and Teshima, S. (1992) Protein and energy requirement of Nile tilapia, Oreochromis niloticus, fry. Aquaculture 103, 55–63.
El-Sayed, A.F.M., 2006. Tilapia culture. CABI Pub, 277P.
Eschmeyer WN, Fong JD (2012) Species of fishes by family/subfamily. Online version dated7June2012. http://research.calacademy.org/research/ichthyology/catalog/SpeciesByFamily.asp
F.A.O., 2004. The State of the World Fisheries and Aquaculture (SOFIA). FAO Corporate Document Repository. http://www.Fao.org.
Fessehaye, Y., 2006. Natural mating in Nile tilapia (Oreochromis niloticus L.) Implications for reproductive success, inbreeding and cannibalism. PhD thesis, Wageningen University, Netherlands. 149P.
Fitzimmons, K., 2010. Potential to increase global tilapia production. Global Outlook for aquaculture leadership, Kuala Lumpur.
Harris, W.S., Mozaffarian, D., Rimm, E., Kris-Etherton. P., Rudel, L.L., Appel, L.J., Engler, M.M., Engler, M.B. and Sacks, F., 2009. Omega-6 fatty acids and risk for cardiovascular disease: a science advisory from the American Heart Association Nutrition Subcommittee of the Council on Nutrition, Physical Activity, and Metabolism; Council on Cardiovascular Nursing; and Council on Epidemiology and Prevention. Circulation, 2009 Feb.17, AHA Science Advisory, 119(6), 902-7.
Hosono, T., Mouri, A., Nishitsuji, K., Jung, C.G., Kontani, M., Tokuda, H., Kawashima, H., Shibata, H., Suzuki, T., Nabehsima, T. and Michikawa, M., 2015. Arachidonic or Docosahexaenoic Acid Diet Prevents Memory Impairment in Tg2576 Mice. Journal of Alzheimer’s disease, 48(1), 149-162.
Hosono, T., Nishitsuji, K.,Nakamura, T., Jung, C., Kontani, M., Tokuda, H., Yoshinobu, H., Kiso, Y., Suzuki, T. and Michikawa, M., 2015. Arachidonic acid diet attenuates brain Aβ deposition in Tg2576 mice. Brain Research, 1613, 92-99.
Mehboob, S., Samreen, T.T., Hassan, M., Nadeem, S. and Rafique, R.M., 2003. Proximate composition of muscle, liver and gonad of wild and farmed Labeorohita (Rohu). Pak J Zool. 35, 307-310.
Nelson JS (2006) Fishes of the world. John Wiley & Sons: Hoboken, New Jersey. 601 pp.
Schipani, V., 2017. Is Bacon better for you than tilapia? https://www.factcheck.org/2017/07/bacon-better-tilapia.
Thomas, M.H., Pelleieux, S., Vitale, N. and Olivier, J.L., 2016. Dietary arachidonic acid as a risk factor for age-associated neurodegenerative diseases: Potential mechanisms. Biochimie, 130: 168-177.
van Leeuwen, P.J., van Velzen, M.J.M., Swart, C.P., van der Veen, I., Traag, W.A. and Boer, J., 2009. Halogenated Contaminants in Farmed Salmon, Trout, Tilapia, Pangasius, and Shrimp Environmental Science and Technology, 43 (11), 4009–4015.
----------------------------
Eatthis.com “How Tilapia is a More Unhealthy Food than Bacon.” Accessed 18 Jul 2017.
Draxe.com. “Eating Tilapia Is Worse Than Eating Bacon.” Accessed 18 Jul 2017.
CDC. Adult Obesity Facts. Accessed 18 Jul 2017. https://www.cdc.gov/obesity/data/adult.html